loading...
افلاکیان
شیخ حسن بازدید : 447 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (1)

یک موضوع اساسی که مسئولین گروه و اردوجهادی می بایست همواره درنظر بگیرند این است که به فکر تربیت کادر و انتقال تجربیات باشند و الا دچار بحران نیروی انسانی در سال های بعدی خواهند شد. گروه های فراوانی بودند که روزگاری در اوج به سر برده و موفقیت های زیادی را کسب کردند اما به دلیل در نظر نگرفتن این ملاحظه پس از چندی کارایی لازم خود را از دست دادند. روش های مختلفی بدین منظور توسط گروههای جهادی انجام می شود، به عنوان مثال:

· در حین اردو تعدادی از جهادگران مستعد و علاقه مند در هر عرصه شناسایی کرده و در کنار جهادگران و دوستان با تجربه قرار گیرند.

 

 

شیخ حسن بازدید : 63 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

سوادآموزی برای مادران روستا صورت می گیرد.

برگزاری کلاس های علمی- تحصیلی برای بچه های ابتدایی روستا

انجام مشاوره تحصیلی برای تمامی مقاطع (بویژه بچه هایی که درس هایی رو افتادن و علاقه به ادامه تحصیل دارند)

انجام مشاوره در مورد انتخاب رشته های دانشگاهی برای بچه های کنکوری

ارتباط گرفتن با معلم ها برای شناسایی خلاهای موجود

 

 

شیخ حسن بازدید : 29 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

با توجه به این­که معمولا با حضور در یک منطقه گزینه­هایی که برای فعالیت­های عمرانی چه از طریق شناسایی انجام شده و چه از طریق پیشنهاداتی که خود اهالی و مسئولین مطرح می­نمایند، تعداد قابل توجهی می­شود نیاز است که این پروژه­ها اولویت بندی شده و پروژه­ای برای اجرا انتخاب گردد که نسبت به مابقی از اهمیت بالاتری برخوردار باشد

شیخ حسن بازدید : 40 یکشنبه 11 مرداد 1394 نظرات (0)

بسته به نوع پروژه­های عمرانی که در منطقه هدف صورت می­پذیرد، یک­سری آموزش­های تخصصی مورد نیاز است که یا می­بایست از فرد متخصص در آن زمینه استفاده نمود و یا با توجه به محدودیت هایی که در مناطق بصورت ویژه وجود دارد، با کمک آموزش­های لازم نیاز است که این خلا را پر نمود. همچنین درکنار این آموزش­های ویژه، یک­سری آموزش­های عمومی درخصوص فعالیت­­های عمرانی به تیم عمرانی بایستی داده شود.

 

 
شیخ حسن بازدید : 57 جمعه 09 مرداد 1394 نظرات (0)

شيوه و زمان اطلاع رساني جزء نکات مهم و حساسي است که بايد در اين خصوص، دقت فراوان داشت، تا در عين به موقع بودن، زيبا و تاثير گذار نيز باشد. در اين خصوص ضمن استفاده از شيوه‌هاي نوين و روش‌های غير حضوري و مجازی به گستردگی و دامنه تبليغات نيز توجه شود.

شیخ حسن بازدید : 59 دوشنبه 01 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

با سلام خدمت همه دوستان مجاهد و جهادگر.... مخصوصا فرهنگیون عزییییییییز....چشمک

خاطره ای که میخوام براتون نقل کنم...مربوط میشه به محمد علی و دعا ندبه خوندنش...

یادش بخیییییییییییر.....هییییییییییی....چه زود گذشت....افسوس

خب اما اصل ماجرا...

تو نفربر جهادی که نشسته بودیم(منظورم همون مینی بوس سبز آقا حسنه که همیشه نیم ساعت بنده خدا معطل ما میشد...)صبح جمعه بود میخواستیم بریم روستا کیخا...و در اثنای راه بچه های آسک رو سوار کنیم....

محمد علی گفت امروز که جمعه اس بذا دعای ندبه بخونیم...نگاهش کردم دیدم برق خواصی در چشمانش پیداس انگار باورش نمیشد که بهش اوکه ی میدم...خلاصه بعد از کلی اصرار گفتم باشه...اکوی همراه رو براش راه انداختم...اونم با یه حال خوش معنوی با همکاری پرویز. شروع کرد به خوندن دعا... طوری دعا میخواند که انگار تو مهدیه ی تهران داره میخونه... اوستا (بنای خونه ای بود که داشتیم میساختیم...سنی بود اما همگیر شده بود...)دیدم مشغول تناول یه چیز سبزه بنام ناس یا همون اسفناج سبز - از من یکم چایی خواست...منم براش از فلاکس توی لیوان چایی ریختم...داشتم یواشکی دیدش میزدم که...دیدم یهو محتویات اندرون دهانش را با یک عملیات خفن و ماهرانه انتقال داد به اندرون لیوان....همون جاها بود که کوروکودیلای ما شروع کرد ن به جنب و جوش(کروکودیل خودش خاطره ی مفصلیه که بعدا نقلش میکنم)بله آقا... من بودم نبرد با این کروکودیلا...که متاسفانه آنها بر نفس ضعیف من غلبه پیدا کردند...و مرا مجبور کردند تا با اصرار لیوان را از اوستا بگیرم...و لیوان را پر از چایی کنم تا رنگش طبیعی بشه و بعد تحویل بدم به آقا محمدعلی که مشغول دعا بود....محمدعلی هم از اونجایی که فرازهای زیادی از دعا رو خونده بود گلوش خشک شده بود تا لیوانو دادم یه خط خوند بعد شروع کرد به سرکشیدن کل لیوان.... /یهو دیدم چشاش گرد شد و دعایی رو که انتظار داشتیم نیم ساعت دیگه تمام بشه ظرف 5دقیقه تمام کرد و بعدش یه روضه مختصر خوند و تازه کلی هم دعا کرد که در نوع خودش بی سابقه بود...تازه گرم شده بود. به پرویز که گفتم جریانو فقط میخندید و به اوستا با اون لبخند ملیح اوستا و تند خوانی محمدعلی نگاه میکرد...داشتیم به این موضوع میخندیدیم که من دیدم اوضاع طفلی. محمدعلی خوب نیست به زور ازش میکروفونو گرفتم...خلاصه   تا شب شارژ شارژ بود طوری که کروکودیلای من از ترس قایم شده بودند...

________________

بگذریم که چه اتفاقاتی در همون دقایق اتفاق افتاد...

وقتی سر بسته جریانو موقع صبحونه گفتم....یه بنده خدایی هی همش میگفت واقعا همچین تاثیری داره؟؟؟؟؟؟ میخواست ببینه واقعا اگه ناس چنین تاثیری داره خب اونم......بگذریم...

--------خلاصه-------------از این ماجرا درس میگیریم که----------------------بهیچ فرهنگی ای--------اعتماد نکنیم-------خخخخخ----

 

 

باتشکر /کروکودیل اعظم...

 

شیخ حسن بازدید : 41 دوشنبه 01 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

به پایگاه مجازی گردان جهادی گفتمان انقلاب اسلامی خوش آمدید...

گردانی برای تربیت یاوران حضرت مهدی(عج)...

-------------------

اعضای فعال گروه لطف کنند و هر چه سریعتر در این پایگاه و  خبرنامه ی پایگاه عضو بشوند تا هماهنگی و اطلاع رسانی دقیقتر صورت گیرد...

-------------------

از هر نوع انتقاد و پیشنهاد و ایده ای با کمال احترام،استقبال خواهد شد...

اگر شک دارید میتواند امتحان کنید...مشغول تلفن

شیخ حسن بازدید : 63 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (0)

ستاره‌های پشمالو/ بنقل از گروه جهادی معراج...

سلام بر هنرمندان و هنر دوستان

بنده به عنوان سازنده و مدیر گروه موسیقی «ستاره‌های پشمالو»

امروز تصمیم دارم که آلبوم منتشر نشده «نغمه‌های شروع» را برای تمامی عزیزان

به صورت آنلاین عرضه کنم

این آلبوم به کمک هنرمندانی ساخته شده که خود را وقف هنر کرده اند

به امید روزی که هنر و هنرمند ارزش واقعی خود را بدست آورد

 عمله دسته دسته

با صدای مری نشاط ، تنظیم از سهیل بدن ، با همکاری : امید عمله ، محسن بی حنجره و قاضی حسن

دانلود (816 کیلو بایت)

شیخ حسن بازدید : 44 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (0)

هیییییییییییییییییییییییییی یادش بخیر....

اصلا آدم وقتی تصورشم میکنه باورش نمیشه که این ضرب المثل که این شتریه که در خونه همه میخوابه / در اردوی جهادی هیچ کاربردی نداره چون الان دوتا اردو در خونه ما نخوابید / توفیق میخواد خداییشدروغگو....البته بجز تو بحث جشن پتوش که واقعا یه شتریه که تو اردو جهادی در خونه هر کسی میخوابه -عمرانی - فرهنگی-مسئول-مامان و ...اوه

بگذریم میخوام یکم در مورد عکسای اردوی جهادی سنجرانی تو تابستون 92 توضیح بدم....

این من بنده خدا هستم که با یه بدبختی ای این کلاس رو ساکت کردم اگه خدا این بازی رو تو ذهنم نمیاورد دخلم اومده بود /خداییش این کار فرهنگیم خیلی سختهاااااااااااا....اینقدر ساکت کردن این بچه ها سخت بود که بهشون لقب جقلهاااااااا رو دادیم و هر کدوم از بچه های فرهنگی توی محل اسکان کم کاری میکرد با جدال با جقلها تهدید میکردیمش اونم سریع تسلیم میشد...متفکر

ایشالله تو اردهای بعد این ترفندها دوباره جواب بده....

اینم یکی از سران فتنه است که توی اردو تبحر خاصی در جشن پتو گرفتن داره....

 

مهدی گرامی نیا... که البته معروف به مهدی پتو / و تنها چیز مورد علاقه اش در اردو جشن پتوه....

خدا بگم چیکارش کنه فقط سر بسته میگم تا دوستان یادشون بیاد جریان درخت رو ... و زود ازش رد میشم...

الانم تو افق محو شده....

اینم حاج احسان بارانیه که اینجوری به نحو احسن کار فرهنگیش رو داره انجام میده / اصلا خداییش جذب رو دارین؟؟؟؟

حتی فک کردن به این که چه جوری این بچه ها رو آروووم کردیمم سخته....چه برسه که بیای و ببینی(خدمونیماااااااا وقتی بگی میخوام ازتون عکس بگیرم چقد ساکت میشن)...

تف تو ریاااااااااااااااااااااااااااا....یعنی واقعا تف تو ریا....یولتعجب

این عمرانی ای که مشاهده میفرمایید فرغونش خالیه.....قبل از عکس گرفتنم مشغول سربه سر گذاشتن و اذیت کردن بچه ها بود.....یعنی خداییییشش از قیافه اش شرارت و اذیت کردن میبارهدروغگو.....بابا گول این عکسو نخورین باید باشین تا ببینینش....کلافه

شیخ حسن بازدید : 78 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

همین اول کار بگم که : کپی از این مطلب بدون ذکر منبع حـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرامه....

سروده : حسن سراوانی

.

.

آی گلِ ناز و کوچک                           بله

به نام خدا شروع کنیم                       بسم الله بسم الله

آی بچه نماز خون                             بله

نماز صبحو خوندی                           بله

نماز عصرو خوندی                           بله

نماز مغربو چی                               بله

نماز عشاتو خوندی                         بله

بگو بمن عمو جون                          چیو چیو چیو چیو

نماز صبح چند رکعته                       2رکعته 2رکعته

نماز ظهر چند رکعته                        4 رکعته 4رکعته

نماز عصر چند رکعته                       4رکعته 4 رکعته

نماز مغربو بگو                               3رکعته 3رکعته

نماز عشا چند رکعته                      4رکعته 4رکعته

 

شیخ حسن بازدید : 59 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

آموزش وضو :

6 نفر از بچه ها رو انتخاب میکنیم بعد به هر کدوم از بچه ها یک مرحله از وضو رو تحویل میدهیم به این صورت که:

1- شستن صورت=========> برای یک نفر

2- شستن دست راست ====> برای یک نفر

3- شستن دست چپ =====> برای یک نفر

4- مسح سر ==========> برای یک نفر

5- مسح پای راست======> برای یک نفر

6- مسح پای چپ =======> برای یک نفر

 

---------------------------------------------------------

بعد از بچه ها سوال میکنیم که / مثلا شخص سوم برای کدام مرحله است؟؟؟؟؟ یا بگوییم چشمانتان را ببندید بعد بچه ها را جابجا میکنیم،جابجا که شدن میگوییم چشمانتان را باز کنید و جای هر کدام را حدس بزنید،اگر صحیح گفتند شما میتوانید مثلا کمی شیطنت کنید و بگویید که این جوری درسته 1-2-3-5-6-4 تا بچه ها بگویند نه صحیح این است و.....

شیخ حسن بازدید : 54 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

 

روحانی اردوی جهادی باید:

 

- هم عمو پورنگ بچه ها باشه....

- هم امام جماعت باشه....

- هم آدم سنگین باشه....

- هم مؤثر در خود گروه جهادی بر روی اعضای گروه باشد....

- هم امانتدار مردم باشد....

- هم کانون گرم مراجعه ی جوانان باشد...

شیخ حسن بازدید : 38 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (1)

.

.

.

- هر روز بچه ها هنگام سوار شدن در مینی بوس از زیر قرآن رد بشوند...

- هر روز با در نظر گرفتن یک جزء برای هر جهادگر میتوان هر روز یک ختم قرآن گرفت...

- چون دوستان شب معمولا خسته اند....یک ماساژ گروهی روی هر نفر میتواند خستگی را رفع کند....

- خوابیدن بین الطلوعین از اون خوابای خطرناکه که اهلبیت علیهم السلام  نیز شدیدن نهی کردن.....فلذا میتوان برای نخوابیدن ....بین الطلوعین ورزش صبح گاهی قرار داد....اگرم کسی خواست بخوابه با جشن پتو تهدیدش کنین....مطمئنا جواب میده...

- برای معنوی تر شدن جوّ اردو / از خاطرات علماء و شهداء دریغ نشه...

- بین خود جهادیون کتب عرفانی اخلاقی توضیع بشه مثل سنن النبی علامه طباطبائی یا کتاب عطش آیت الله قاضی...

- جهت ارتباط معنوی با امام عصر(عج) زیارت آل یاسین فراموش نشه...

- ختم صلوات هر روز به نیت یک امری مهم....

- گعده ای با رویکرد برنامه ریزی جهادی و تحویل دادن گزارشات روزانه جهادیون(مثلا خرید تخمه و استفاده ار آن جهتِ برطرف شدن کسالت جلسه  : بهمراه چای بیسکویت)

- نصب شماره دفتر مراجع + مراکز اعتقادی در مساجد و روستا ها چهت ارتباط با مراجع...

شیخ حسن بازدید : 29 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

دانلود مستند " وقتی ماهی ها در سکوت میمیرند..."

گوشی ای از غربت مردم صبور سیستان...

.

بخش مستندی از داستان زندگی امروز سیستانیان که تحت تاثیر خشکی تالاب هامون دچار بحران شده‌اند. قهر طبیعت و ضعف مدیریت نتیجه‌اش زندگی نامناسب امروز در سیستان شده است.

.

.

دانلود کنید....

 

شیخ حسن بازدید : 32 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

الووووووو....

الوو سلام حاجی جون /جانم بفرماید....

سلام شیخ خوبی....اینترنت در دسترس داری؟؟؟؟

آره حاجی جون الان پشت سیستمم....

سریع سرچ کن...خبرگزاری فارس....

چشم حاجی جون....حالا جریان چی هس؟؟؟؟

هیچی شیخ مستندی که آماده کرده بودیم با یه بیانیه تو خبر گزاری فارس قرار گرفت....

اسمش چیه حاجی؟؟؟؟

اسمش مستندی که هیچ روشنفکری نمیتواند آنرا نبیند....

==================

مکالمه من بود با حاج علی جان آبادی مسئول تیم جهادی یاوران مهدی (عج) دانشگاه زابل....

که توصیه میکنم حتما حتما مطلب و گزارش رو دنبال کنید....

متن اصلی خبر در خبرگزاری فارس را از اینجا بخوانید....

 

===================================================

به گزارش خبرگزاری فارس:

مستندی که هیچ روشنفکری نمی‌تواند آن را نبیند!

نمی‌توان روشنفکر بود و از مرگ در سکوت ماهی‌های سیستانی و غمشان چیزی نشنید؛ آن هم از زبان مستندی که امروز خیلی از توجه‌ها به سوی آن جلب شده است.

خبرگزاری فارس: مستندی که هیچ روشنفکری نمی‌تواند آن را نبیند!
 

 

خبرگزاری فارس-مهناز سعیدحسینی: داستان سکوت است و مرگ بی‌صدا و تدریجی. قصه مهاجرت است و غربت. داستان آوارگی است و کار سخت. داستان کمی پول بیشتر برای دست دخترکی که می‌خواهد برای خانواده‌اش نان ببرد. داستان بغض و دردهایی که هیچ رسانه‌ای تاکنون سراغ آن نرفته بود و از آن نگفته بود و مسئولان ما هم این قصه را درست نشنیده بودند و اگر هم چیزی از این قصه هزار و یک شب به گوششان رسیده بود، کامل نبود تا راه حلشان ربطی به شهرزاد و قصه پر غصه‌اش داشته باشد.

 

 

*شرح درد مردمی همسایه حضرتش

سخن، اینجا از سیستان است و مرگ ماهی‌ها در سکوت. همان سیستانی که زادگاه رستم است و جایگاه شیران. سیستانی که از این روزها و این سال‌هایش نگفته‌ایم و چیزی هم نشنیده‌ایم و چشم‌هایمان به رویش بسته بود و نمی‌دانستیم بر هامون و مردم دلاورش چه می‌گذرد؟ ما هیچ چیز از سیستان نمی‌دانستیم جز «داستان سیستان» رضا امیرخانی که شرحی است بر شعف مردمی دیندار و عاشق ولایت در دیدار با ره‌برشان و یک حافظه تاریخی از اینکه روزگاری آیت الله خامنه‌ای، مجاهد دیروز و رهبر و مجاهد امروز در این سرزمین به تبعید روزگار گذرانده و مردم مهربان و شیعه این سرزمین همسایه حضرتش بوده‌اند.

ما چیزی از سیستان نمی‌دانستیم تا اینکه اخیرا یک مستند ساز جوان که تقریبا به موضوعات متفاوتی سرک می‌کشد. از جنگ و جبهه گرفته تا رسالت هنری هنرمندان و موضوعات اجتماعی، دوربین بر دوش سراغ سیستان را می گیرد. سیستانی که مردمش آن قدر درد به دل‌هایشان هجوم برده و کسی از آنها نپرسیده دردتان چیست و داغتان چه، که همه با هم می‌خواهند با یاسر عرب و دوربینش سخن بگویند و از غمشان و رنجی که در این سال‌ها بر آنها رفته بگویند. تا شاید کسی بشنود. تا شاید دستی به کمک بیاید.

 

 

می‌گویند هنر انعکاس وضع مردم روزگار هنرمند است در جان او و اگر هنرمند این درد و رنج و مصائب را آن گونه که هست باز بان هنر نشان دهد و ماندگار کند،‌ به واقع هنرمند است و می‌تواند در شادی‌های همان مردم نیز شریک باشد و یاسر عرب در مستندی بر شرح درد مردم سیستان سعی کرده است این درد را ببنید، لمس کند و آن را بنماید.

 

 

**طوفانی که قلب‌ها را می‌فشارد و جان‌ها را می‌کاهد

ماهی‌ها در سکوت می‌میرند، دیدنی است و قابل تامل. مستند ساز به شما نشان می‌دهد دیروز و امروز سیستان را و حکایت‌ها دارد از جایی که روزی انبار غلات ایران بود و امروز یک دشت لم یزرع، یک برزخ گرفتار در طوفان و شن 200 روزه که یک طوفان 4 ساعته شن، خانه‌ها را زیر انبوهی از شن دفن می کند،‌ ریه‌ها و نفس‌ها را تنگ و از آن مهم‌تر قلب‌ها می‌فشارد و جان‌ها را می‌کاهد از اینکه شهری آباد و یک دریای بی‌نظیر قبرستان ماهی‌ها شده است.

 

 

مستند یاسر عرب را حتما باید ببینیم چون دیگر هیچ کدام از ما شهرنشینان و گرفتاران کنج عافیت و امکانات بی دردسر و کولر و شومینه، به خودمان زحمت نمی‌دهیم تعطیلاتمان را راهی دیار هامون شویم و به سمت سیستان برویم و چیزهایی را که باید، ببینیم؛ هر چند هامون همچنان در نقشه ایران آبی باشد و دومین دریاچه بزرگ کشور بعد از ارومیه. همه ما هر چند  کاملا از بحران سیستان آگاه نباشیم اما یک چیزهایی درباره شن،‌ خشکی،‌ نبود امکانات و گرمای سیستان شنیده‌ایم و قطعا شمال و جنوب کشور را به خاطر دریایش و شهرهای شمال غربی و غربی را به خاطر طبیعت و آب و هوایشان به سیستان ترجیح می‌دهیم و اصلا با خودمان درباره مرزهای شرقیمان با افغانستان و جایی به نام سیستان فکر هم نمی کنیم. چیزی هم از رسانه نمی شنویم که درباره‌اش فکر کنیم.

 

**از رنجی که برای دیدن مستند می‌کشیم!

اما حداقل کاری که ازدستمان بر می‌آید دیدن مستندی است که مستند سازش رنج سفر را به جان خریده و سیستان و رنجش را در دو قدمی ما آورده، تنها رنجش گذاشتن مستند در دستگاه پخش است! و آنجا است که خیلی از رنج‌های واقعی این سرزمین را از زاویه دوربین یاسر عرب می‌بینیم. رنج گرسنگی، رنج از دست دادن تمام شغل‌ها از کشاورزی و صیادی بگیرید تا دامداری، رنج بی‌‌کاری و بی‌پولی،‌ رنج کارگری در غربت برای ماهی 300 هزار تومان و خیلی از رنج‌هایی که حداقل با دیدن این مستند می‌توانیم آن را ببینیم و به آن فکر کنیم.

«ماهی‌ها در سکوت می‌میرند»،‌ مستند خوبی است و وجدان خیلی‌ها را به درد آورد و برای تکان دادن دل آنهایی که کشورشان را دوست دارند و به انسان‌هایی می‌اندیشند که امروز حتی ناچار خانه و زندگیشان را می‌گذارند و از بیکاری و نبود امکانات می‌گریزند، بسیار خوب است و همین هم باعث شد که برنامه راز یک قسمت را مفصل به موضوع سیستان و این مستند اختصاص دهد. شبکه یک سیما هم به دنبالش یک برنامه به سیستان اختصاص داد و  این چنین شد که خیلی‌ها با انتشار این مستند گفتند بغض سیستان بعد از سال‌ها ترکید و خیلی از سیستانی‌ها «امید»وار شدند به حل مشکلاتی که سال‌ها کسی حتی آن را نشنیده بود.

 

 ****

 

می‌گویند هنر ربط مستقیمی به مردم روزگار هنرمند دارد. با غم‌هایشان. با شادی‌هایشان. و روشنفکر کسی است که حداقل این دردها را ببیند و درباره‌اش فکر کند. نمی‌توان روشنفکر بود و از مرگ در سکوت ماهی‌های سیستانی و غمشان چیزی نشنید. آن هم از زبان مستندی که امروز خیلی از توجه‌ها به سوی آن جلب شده است...

برای تهیه مستند «ماهی‌ها در سکوت می‌میرند» می‌توانید با مرکز فرهنگی هنری میثاق به شماره 02166480920 تماس بگیرید.

این مستند از اینجا هم قابل دریافت و مشاهده است.

انتهای پیام/و

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921224000780#sthash.KYvd07Sm.dpuf

شیخ حسن بازدید : 47 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

 

شعر جهادی....

 

توفیق خدمت 


دمي رفتم به اردوي جهادي/همان اردو كه ربّم هديه دادي

بديدم مردمي را غرق همّت/ولي با ضعفهاي اعتقادي

خداوندا، خدايا اين چه سرّ است/چرا اين بنده را اينجا نهادي

كه من خود مشكلاتي ژرف دارم/نه مثل مشكلات اقتصادي

درون نفسيات خويش ماندم/همين نفس ضعيف و نفس عادي

چه سودايي در اين سر بود و اين دل/ كه اين بي عرضه را توفيق دادي

ندا آمد ز سمت آسمانها/ كه اي عبدٌ من الخيل العبادي

تو را من بي نهايت دوست دارم/ از اين رو آمدي اردو جهادي

اگر همت كني در كار خويش و/بجنگي با فساد و بي سوادي

خدايت ميكند از غم رها و/ وجودت را سراسر غرق شادي

شیخ حسن بازدید : 35 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)
آيا تا به حال به اين فكر كرده ايد كه اگر استادان شعر و ادب پارسي به اردوي جهادي مي آمدند در وصف آن چه مي سرودند. ما فكر كرده ايم و البته جست و جويي هم داشته ايم و متوجه شده ايم كه گويا فقط مولوي به جهادي رفته و رضايت خود را اين گونه ابراز داشته است: 

 


 

آيا تا به حال به اين فكر كرده ايد كه اگر استادان شعر و ادب پارسي به اردوي جهادي مي آمدند در وصف آن چه مي سرودند. ما فكر كرده ايم و البته جست و جويي هم داشته ايم و متوجه شده ايم كه گويا فقط مولوي به جهادي رفته و رضايت خود را اين گونه ابراز داشته است:

اي خنك آن كو جهادي ميكند بر بدن زجري و دادي ميكند

تا ز رنج آن جهاني وا رهد بر خود اين رنج عبادت مينهد

در مورد ساير اساتيد هم چون مستقيم لفظ جهادي را نيافتيم بر آن شديم يك اردوي مجازي جهادي با آنها برويم تا خود حدس بزنيم در مورد اردوي جهادي چه فرموده اند.

حافظ شيرازي كه در طول اردو لحظه اي از خدا غافل نمي شد جمله اي را در دل اردو سرود:

سبت سلمي بصدغيها فوادي و روحي كل يوم لي ينادي

نگارا بر من بي دل ببخشاي كه من با بچه ها رفتم جهادي

اما بابا طاهر عريان بعد از اين كه لباس جهادي را پوشيد و از عرياني درآمد گفت:

يكي چنگال يكي چاقو پسندد يكي فندق يكي گردو پسندد

بگويم من پسندم بي كلامي هر آنچه مسول اردو پسندد

احسنت به ولايت پذيري فوق العاده بابا طاهر.

استاد شهريار هم به دليل اينكه در منطقه خودشان روستاهاي آنچنان محرومي نيست با ما به اردوي جهادي آمده بودند. اين دو بيت را يواشكي از دفترش درآوردم. چون دوست نداشت بخشي از خاطراتش را بخوانم.

حيدر بابا دانشجولار جهاددا من گلميشم سن گاليپسان لاپ پاتّا

پشتيبانيدا خيدمت ايلييرم اوشاخلارا پيشيريرام ييميتّا 

يعني:

حيدر بابا دانشجوها به اردوي جهادي رفته اند/من با آنها آمده ام و تو مانده اي پس از حسودي بترك/من در پشتيباني خدمت ميكنم/و براي بچه ها نيمروي تخم مرغ درست ميكنم.

اما داستان حكيم ابوالقاسم فردوسي داستان جالبي است كه به خاطر اين كه در منطقه ي سيستان روستاها خيلي محرومند و كار جهادي سخت است با ما به اردو آمده بود و در بخش عمراني فعاليت ميكرد.

بسي رنج بردم در اين چند روز كه گويي درآورده ام چند قوز

نميرم از اين پس كه من مرده ام به اردو نيايم شكر خورده ام

بيفكندم از سنگ يك مدرسه جهادي نيايم ديگه اين بسه

فكر نميكنم حكيم فردوسي با اين طرز تفكرات بتواند يك اردوي ديگر هم برود. اما حداقل مثل بچه هاي عمراني بعضي اردوها تنبلي نكرد و ما شاهد بوديم كه واقعا مدرسه مذكور را ساختند.

از برادر سهراب سپهري هم به عنوان مربي آموزشي استفاده كرديم. متن زير ازديالوگهاي او هنگام آموزش احكام به كودكان روستايي يادداشت شده است:

من وضو از تپش پنجره ها ميگيرم / من نمازم را وقتي ميخوانم كه اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته ي سرو / در نمازم جريان دارد طيف جريان دارد موج / دشت سجاده ي من / گاه گاهي قفسي ميسازم از رنگ ميفروشم به شما .....

استاد نيما يوشيج هم طبيعت را رها كرده بود تا حداقل در اردويي شركت كند كه پر از درخت و داروگ و هزار جور جك و جانور نباشد.

تو را من گوش فرمانم / همان وقتي كه ميگويي بيا اينجا / برو آنجا / همان وقتي كه مردي ميسپارد جان / آي داروگها كه در بركه ي روستا نشسته ايد / كي ميرسد باران ...

متاسفانه استاد كمي گرما زده شده اند. كاش كه در همان مناطق شمالي كشور به اردو مي رفتند. كاش اصلا به اين اردوي مجازي جهادي نمي آمديم.آهاي بچه ها !سريع جمع كنيد برگرديم.
شیخ حسن بازدید : 37 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

 

اردوی جهادی چه شباهت و تناسبی با فرائض و شعائر اسلامی دارد؟
بر همه‌ی آن‌ها که دل‌مشغولی گسترش فرهنگ جهادی در همه‌ی شئون زندگی را دارند واجب است که تا حد امکان به تبیین و تحلیل ابعاد این حرکت مبارک بپردازند. در این مختصر‌ تلاش کرده‌ام کوتاه و فهرست‌وار مروری داشته‌باشم بر جلوه‌ها و شباهت‌های فروع ده‌گانه‌ی دین و حرکت جهادی. این شباهت‌ها می‌تواند توشه‌ی راه هر جهادگر مخلصی باشد که قدم در راه سفر جهادی می گذارد و در پی کسب رضایت الهی‌ست.
هر کدام از عبارت‌های مطرح شده یقیناً نیاز به شرح و تفسیر فراوان دارد و شاید در نگاه اول خام و شتاب‌زده به نظر برسد. اما در نظر خودم بیش از این‌که گزاره‌هایی که نوشته‌ام مهم باشد، گشودن این معبر و طرح این زاویه نگاه به جهادی مهم و حیاتی است؛ تا آیندگان آن را ادامه دهند و کامل کنند ان‌شاء‌الله.
صفرم – نیت:
مقدمه‌ی هر فریضه‌ای‌ست. فرق آب‌بازی و وضو، فرق گرسنگی و روزه، فرق دوستی و تولی، فرق سرتراشیدن و حلق در «نیت» است.
هر بیل‌زدنی عبادت نیست. هر سفری مقدس نیست: انما الاعمال بالنیات.
یکم – نماز:
یک عمل ثابت، هر روز و هر شب، بارها و بارها: ایستادن، خم‌شدن، به خاک افتادن، نشستن، بلند شدن، دوباره و دوباره و دوباره؛ اما غیرتکراری.
مثل کارکردن: بیل‌زدن، خاک بیختن، سیمان ریختن، ملات ساختن، آجر بردن، دیوار چیدن، یک رج، دو رج، صد رج، بارها و بارها؛ اما غیرتکراری.
چه سری در شباهت این دو عمل، نماز و کار جهادی، وجود دارد؟ تکرار شدن و تکراری نشدن!
دوم – روزه:

تقوا چشم‌پوشی همیشگی از حرامِ خداست و روزه چشم‌پوشی از حلالِ خدا در ایامی خاص، هر دو به فرمان خدا.
در جهادی از حلالِ خدا –در کنار حرام خدا- چشم می‌پوشیم: سیر خوردن، سیر خوابیدن، آسودن، ریخت و پاش، شیک بودن، تفریح مدرن داشتن (ول‌گردی – وب‌گردی)
روزهای جهادی مثل روزهای ماه مبارک کوتاه است و پایان جهادی، عید فطر جهادگران. بازگشت به زندگی قبلی -زندگی شهری- با معرفت و بصیرت.
سوم و چهارم – خمس و زکات:
پرداخت بخشی از درآمد و سرمایه‌ی خود، سالیانه، در راه رضای خدا؛ صرف وقت و توان و فکر خود بدون چشم‌داشت مالی برای رضای خدا؛ تجلی فروع اقتصادی دین در حرکت جهادی‌ست.
پنجم و ششم – امر به معروف و نهی از منکر:
جلوه‌ی درونی این فروع دین، «اصل جهادی»‌ست و جلوه‌ی برونی آن «هدفِ جهادی» .
اصلاحِ رفتار جهادگران در جمعی که «معروف» ارزش و «منکر» ضدارزش است؛ یاوری یکدیگر برای عمل تام و تمام به فرایض؛ ایجاد فضای ذکر و موعظه برای رفع عیوب رفتاری و تکمیل مکارم اخلاقی؛ مراوده‌ی برادرانه جهادگران در راه حفظ جمع ارزشمند جهادی؛ پیرایش زواید غیرتوحیدی حلقه‌های جهادگران و آرایش توحیدی سبک زندگی در اردوی جهادی؛ همگی مصداق امر به معروف و نهی از منکر در بعد درونی حرکت جهادی‌ست.
اصلاح فرهنگ منطقه‌ی هدف؛ ترویج هنجارهای صحیح و مبارزه با جهل و خرافه در میان مردم؛ هر حرکت فرهنگی و فرهنگ‌سازی الهی در منطقه‌ی برگزاری اردوی جهادی نوعی امر به معروف و نهی از منکر در بعد بیرونی حرکت جهادی‌ست.
هفتم و هشتم – تولی و تبری:
دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا؛ دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا.
ملاک توحیدی حب و بغض از لحظه‌ی تشکیل جمع جهادگران شروع می‌شود: انتخاب هم‌سفرِ خدایی؛ حضور در جمعی با محوریت خدایی؛ هم‌راهی و هم‌نوایی با جمع جهادگران به نیت تقویت انگیزه‌های خدایی.
در مقابل: دوری از فضای روزمرگی و غفلت‌زدگی؛ دوری از بدی و ناراستی؛ دوری از بدان و ناراستان، از مشخصات یک حرکت جهادی سالم است.
نهم – حج:
آهنگی الهی با نیتی الهی به مقصدی الهی‌ست. حج سفر است. آغازِ آن هجرت از ماسوی‌الله به سوی الله است در برون؛ و ختام آن راه‌یابی به حرم امن الهی از درون.
سختی سفر حج؛ تنهایی و رهایی انسان؛ بی‌تعلقی به خاک و پیوند با افلاک؛ اشک عرفه و خنده‌ی عیدقربان؛ رمی جمره و طواف خانه؛ بیابان، چادر، خاک، سنگ: معنویت در بدویت.
هیچ سفری بیش تر از جهادی مرا به یاد حج نمی‌اندازد.
دهم – جهاد:

عزم کشتن و کشته‌شدن کردن در راه خدا؛ به قربانگاه بردن خویش به امر خدا؛ صعب‌ترین فرع دین که پاداش آن احدی الحسنیین است: ظفر یا شهادت.
ادای وظیفه تحت فرماندهی واحد، صفوف منظم، اراده‌های پولادین، برنامه و تدبیر، سوز و عجز و لابه، زخم و داغ، خون و درد.
حرکت جهادی نام خود را از این عمل فداکارانه گرفته‌است و جهاد فی‌سبیل‌الله «سقف» حرکت جهادی‌ست.
جهادگران در یک سفر جهادی حداکثر تلاش خود را صرف نزدیک شدن به فضای مجاهدان واقعی راه خدا می‌کنند: تهجد شبانه و مجاهده‌ی روزانه؛ ذکر و اشک و ناله؛ صلوات و روضه و سینه؛ پرچم و سربند و چفیه؛ عمل در میدان وظیفه؛ گذشتن از نام و نان؛ گمنامی و سخت‌کوشی؛ گوش به فرمان رهبر.
اردوی جهادی تا «جهادگونه» نباشد، جهادی نیست.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 44
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 55
  • بازدید ماه : 51
  • بازدید سال : 317
  • بازدید کلی : 9,176
  • کدهای اختصاصی

    کتابخانه رایگان

    پرونده ویژه

    ذکر روزهای هفته

    مدرسه کالک

    مدرسه کالک

    مدرسه کالک