مصاحبه خواندنی با نویسنده کتاب «سفر به جزیره ناشناخته»

اغلب جهادگران، حرکت‏ های جهادی را از سنخ دفاع مقدس و انقلاب اسلامی می‏دانند. اگر به این نگاه معتقد باشیم باید بپذیریم که انعکاسی در خور این حرکت‏ ها در رسانه(اعم از نوشتاری، دیداری و شنیداری) داشته باشیم؛ لیکن وقتی در حوزه عمل نگاه می‏ کنیم شاهد چنین اعتنایی به «جهادی» نیستم. قطعاً منظور ما نیست که بیاییم به طور سفارشی و انبوه محصولاتی را با این روی‏کرد وارد بازار رسانه کنیم.

علی‏رضا عالمی، یکی از فعالان گروه جهادی مهاجر(دانشگاه سمنان) در سال‏ های گذشته است. او در همان سال‏ های فعالیت‏ اش در دانشگاه سمنان دومین کتاب خاطرات مسافرت‏ های جهادی را با عنوان «سفر به جزیره ناشناخته» به رشته تحریر درآورد.

بسیاری از گروه‏ ها علاقه‏ مندند در عرصه مکتوب جهادی هم فعالیتی داشته باشند.  لیکن نمی‏ دانند چه‏ طور و چگونه؟ همان کتاب بهانه گفت‏ و گوی ما با او شد. گرچه محدود به بحث کتاب نماند و به موضوعات عام‏تر هم وارد شدیم.

. چه زمانی شروع به نوشتن کتاب کردید؟ آیا لزومی احساس کرده بودید؟
یا صرفاً تجدید خاطره بود
نوشتن کتاب مصادف با ترم پنج تحصیلات من در دانشگاه سمنان بود. زمانی که من مسئول بسیج دانشجویی بودم. من دو سال مسئول بسیج بودم که سال اول چون جانشین هم نداشتم بیشتر کارها بر عهده خودم بود. تألیف کتاب هم مصادف با سال اول مسئولیتم بود. در تابستان همان سال(85) بود که دومین مسافرت جهادی دانشگاه را برگزار کردیم. تقریباً بین دو ترم بود -البته جرقه‏ اش قبلاً در ذهنم خورده بود- و زمان استراحت بین دوترم 85 درصد کتاب را نوشتم. تقریباً طی 15 روز تعطیلی. با این رویکرد شروع کردم که مجموعه کتاب‏های دانشجویی را دیده بودم در دانشگاه. خودمان به بچه‏ ها کتاب‏ ها را می‏ دادیم و خواندنش را به بچه‏ ها توصیه می‏ کردیم. نوع نگارش داستان را سعی کردم در آن فضا بنویسم. نه اینکه از قبل هماهنگی کرده باشم که من این کار را می‏ کنم و شما هم چاپ کنید. با خودم گفتم اول می‏ نویسم، اگر خواستند چاپ می‏ کنند اگر هم نخواستند از طریق دیگری اقدام می‏ کنم. یک سری جملات امام(ره) را هم که درآورده بودیم در رابطه با همین موضوع، اضافه کردیم به داستان. تقریباً قبل از عید نسخه تایپ شده را فرستادیم و گفتیم بررسی کنید و اگر تمایل داشتید چاپ کنید. بعد از مدتی جواب دادند که خوب است ولی بعضی جاها نیاز به ویرایش و تغییر ادبیات دارد. ما هم که تخصصی کار نکرده بودیم. البته من کار را نه به عنوان کار جهادی بلکه در مجموعه بسیج دانشجویی می‏ بینم.

آن زمان کارهای مختلفی در مجموعه بسیج دانشجویی شروع کرده بودیم و پیش می‏ بردیم. یکی از آنها جهادی بود. در بحث جهادی، فرهنگ‏سازی مطرح بود و هنوز هم هست؛ اینکه فلسفه‏ اش چیست؟ مشکلاتش چیست؟ و از این قبیل بحث‏ ها. این بحث‏ ها در بین گروه‏ ها هم مطرح است. آن موقع دغدغه‏ این کار را داشتیم.

اولین ارتباط‏مان هم با مجموعه کتاب دانشجویی ایمیلی بود. آن هم نه ایمیل خودم. آن موقع ایمیل نداشتیم. یکی از دوستان برای‏مان فرستاد. حتی تلفن هم نزدیم. بعد خودشان تماس گرفتند.

بعد از یک سری ویرایش و اضافات، چاپ اولش آماده شد. اصرار و تلاش ما بر این بود که به اردوی جهادی بعد برسد. حدوداً از عید تا خرداد هم طول کشید.

 

.دغدغه ذهنی شما چه بود؟
 که با نوشتن این کتاب می‏ خواستید
مرتفع‏ اش کنید؟
خلأیی احساس می‏کردید؟

خلأش بیشتر بحث خود جهادی بود. چون جهادی یک بحث گنگ و شاید نانوشته بود. یک چیزی بود که یک عده کارهایی می‏ کردند ولی هیچ کجا حرفی از آن نبود. این رویکرد را در ویرایش دوم کتاب تکمیل کردیم. ویرایش اول که خاطرات اردوی قائن خودمان بود. برای چاپ دوم یک سری خاطرات که در اردوهای دیگر اتفاق افتاده بود و منحصر به فرد بود اضافه کردیم. چون نمی‏ شد برای 5-6 خاطره یک کتاب جدید تألیف کرد و شاید آنها هم نخواهند چنین کاری کنند.

هدف بیشتر این بود که آدم‏ هایی که می‏ خواهند جهادی برگزار کنند هم از فضای داخلی اردو یک چیزی دست‏شان بیاید و هم ایده‏ هایی برای فعالیت‏ های خارجی مسافرت. مثلاً یک سری خاطره را اضافه کردیم که مربوط به مسافرت‏ های نوروزی بود. اگر کتاب را مطالعه کنید متوجه تناقضی می‏ شوید که یک دسته از خاطرات مربوط به تابستان است و دسته‏ ای دیگر در عید رخ می‏ دهد. خصوصاً خاطراتی که در آخر اضافه شده‏ اند. خاطره‏ ای که بچه‏ ها برای تحویل سال می‏ خواهند بروند سر مزار شهدا و آن اتفاق کذایی می‏ افتد و راننده آنها را می‏ برد سر مزار مادر خودش. البته گمان می‏ کنم با عنوان یک عید دیگری نوشتیم نه سال تحویل.

یا خاطره‏ ای که مربوط به ثبت‏ نام تعدادی از رابطین فرهنگی ساکن روستاها برای اردوی راهیان نور بود. این خاطره مربوط به بچه‏ های دانشگاه تقریب مذاهب بود. من در دوکوهه دیدمِ‏شان و پرسیدم چه‏ طور آمدید و کیا هستید؟ گفتند ما هستیم و بچه‏ هایی که تابستان جهادی بودیم. یک عده که زمینه خوبی داشتند و ارتباط برقرار کرده بودند، یک اردوی فرهنگی برگزار کرده بودند. کار قشنگی بود. حالا یک عده ای اردوی تهران برگزار می‏ کنند و وضع را خراب‏تر هم می‏ کنند. به نظرم اردوی راهیان نور ایده خیلی خوبی بود. مخصوصاً برای شرق کشور که شاید هیچ وقت نتوانند بیایند.

از این قبیل خاطرات چند مورد اضافه کردیم. از آن طرف صحبت‏ های امام خمینی(ره) را تکمیل کردیم. که شد ویرایش دوم کتاب. رویکرد این بود که بتوانیم یک جهت‏ دهی و الگوسازی بکنیم و ذهن خالی کسانی که به این کار علاقه‏ مند می‏ شوند پر کنیم. حداقل یک الگوی اولیه باشد. نمی‏گویم کامل بود.

 

. پس مخاطب‏تان در درجه اول کسانی بودند که جهادی رفته‏ اند؟!
نه، بیشتر آنهایی که می‏ خواهد اردوی جهادی برگزار کنند. مخاطب من با رویکرد بسیج دانشجویی بود. اساس اولیه‏ اش این بود که من یک مسئولی هستم در یک دانشگاه، وقتی آمدم جهادی برگزار کنم هیچ مکتوبی دست من نبود. چه کارهایی شده؟! هیچ مکتوبی نبود. نانوشته زیاد بود. اگر می‏خواستی صحبت کنی زیاد بود. ولی به عنوان یک مجموعه به این صورت نبود.

در ارتباط با مسئولین گروه‏ های جهادی، خاطره بیرون نمی‏ آید. شما می‏ روید پیش آقای فلان که ده‏ تا جهادی رفته. می‏گوید این کار را بکن، این کار را نکن. این مشکل هست، آن مشکل وجود ندارد. این وسایل لازم است ببرید و از این قبیل توصیه‏ ها. شما با نوشتن یک کتاب داستانی می‏توانی مخاطب را ببری در فضایی که نرفته‏ است. این حضور را احساس کند. اگر این‏طور شد، می‏شود خیلی حرف‏ های ناگفته را زد. با چند خاطره‏ ی اول همین کتاب، فضای متفاوت اردوی جهادی -که امکانات حداقلی است و شرایط سخت است- به مخاطب القا می‏ شود. فرد تصورش این نباشد که همه چیز هماهنگ است.


. کمی هم درباره سبک کار صحبت کنیم. البته خیلی تخصصی نمی‏ خواهیم وارد شویم. چند کتاب جهادی که چاپ شده‏ است به همین سبک -داستان‏ های مینیمالی- هستند. داستان‏ های چندخطی که به هم پیوسته‏ اند. اولاً چرا چنین سبکی را انتخاب کردید؟ شاید این گسستگی در تداعی آن فضای مورد نظر خلل ایجاد کند. برای کسانی که جهادی‏ نرفته‏ اند و شاید هیچ‏وقت نروند مبهم نیست؟ به نظر می‏ شد با مقدمه‏ ای یا چیز دیگری این مشکل را رفع کرد.

من مخاطبم را مشخص کردم. آقای امیرخانی نویسنده‏ ای است که خیلی هم مبسوط می‏ نویسد. وقتی ما چاپ چندم کتاب ایشان را می‏ بینیم برای‏مان این سئوال ایجاد می‏ شود که ایشان با چه رویکردی و برای چه کسانی این کتاب را نوشته است؟ خیلی جالب بود. خودشان می‏ گفت من وقتی می‏ خواهم کتابی را شروع کنم یک شخصیتی را انتخاب می‏ کنم با خصوصیات و ذهنیات مشخص. برای او کتاب می‏ نویسم، نه برای یک طیف یا گروه و دسته. آن یک نفر اگر کتاب مرا خوب بفهمد و از خواندن آن لذت ببرد، هر کسی که شباهتی با آن خصوصیات و ذهنیات داشته‏ باشد به تناسب آن از خواندن کتاب لذت خواهد برد. به همین جهت اولین نکته کار فرهنگی این است که شما مخاطب‏تان را دقیقاً مشخص کنید.

شما مشخص می‏ کنید چه کسانی قرار است این کتاب را بخوانند. این کتاب را برای کسانی نوشتم که در بسیج دانشجویی فعالیت داشته‏ اند. پس یک زمینه‏ ای از جهادی داشته‏ اند. حالا برای ایجاد یک ذهنیت این کتاب را نوشتم. عملاً هم کتابی نبوده که هر کسی بیاید و بخواند و مخاطبش عام بوده باشد.

درباره سبک‏ اش، آنچه سعی کردم لحاظ کنم این بود که یک سیر دارد از ابتدا تا انتهای اردو. یک سیر زمانی دارد که تا آخر اردو تعمیم پیدا می‏ کند. از آن طرف کل کتاب داستان داستان است، که این داستان‏ها هم دو نوع است. علاوه بر آنکه از لحاظ زمانی پیش می‏ رود و یک روحی حاکم بر داستان است، یا هر داستانی یک نتیجه‏ ای دارد یا دارد فضا‏سازی می‏ کند برای داستان‏ های دیگر. برخی از داستان‏ ها هیچ نکته‏ ای ندارد، فقط یک حالت یا فضایی را نشان می‏ دهد که می‏ خواهد یک نتیجه‏ ای از آن بگیرد. این کل سبک داستان بود.

نوشتن کتاب مبسوط هم زمان زیادی می‏خواهد هم نیاز به تخصص دارد. شاید یک نویسنده از این تعداد خاطرات یک رمان دربیاورد. نوشتن رمان و فضاسازی‏ اش نه در حوصله من بود و نه در مهارت من. علاوه بر اینکه که آن هدفی هم که داشتیم از دست می‏ رفت چون مخاطب را عام‏تر در نظر می‏ گرفتیم که باز مسئله تغییر می‏ کرد. لذا با آن هدفی که داشتیم به همچنین چیزی رسیدیم.


. پس برای دیگر گروه‏های جهادی هم قابل تعمیم است؟
ما با رویکردی که بیاییم الگوسازی کنیم آمده‏ ایم خاطرات یک مسافرت جهادی را نوشته‏ ایم. به نظرم سه نوع کتاب و دسته‏ بندی برای کتاب جهادی می‏ شود داشت. نوع اول از همین قبیل که سعی می‏ کنند یک حالت عمومی و الگو و ایده‏ آل تصویر کنند. در همان اردو مشکلات زیادی بود، لیکن رویکرد ما طرح آنها نبود.

 نوع دوم کتاب‏ هایی هستند که می‏ خواهند خاطره بگویند. این نوع خاطره‏ گویی صرفاً به درد کسی می‏ خورد که در اردو بوده‏. شاید اگر با چنین هدفی می‏ نوشتیم خیلی اتفاقات خنده‏ دارتر و بی‏ مزه‏ تر هم وجود داشت که بتوانیم نقل کنیم. این نوع برای دیگری اثری ندارد و باید قبل از اصل ماجرا دو صفحه مقدمات بنویسی که در آن فضا قرار بگیرد. ولی کسانی که در اردو بوده‏ اند با چند کد متوجه می‏ شوند. این هم یک نوع است که شاید نشود کتاب نوشت ولی در حد وبلاگ‏نویسی و آنچه مرسوم است و یا محصولات داخلی وجود دارد و خاطره‏ نویسی می‏ کنند. که من فکر می‏کنم الآن وجود دارد.

نوع سوم کتاب‏ هایی باید باشند که از رویکرد عملی که ما داریم کاری انجام می‏ دهیم برود به سمت یک نگاه فلسفی و نگاه به اصل و محتوای جهادی داشته باشد و مبسوط‏ تر و عمومی‏ تر؛ در قالب رمان. برای مخاطبی که جهادی نرفته و شاید اصلاً هم نرود و ذهنیتی ندارد، یک پردازش فلسفی بکند از حرکت جهادی، از رویکرد جهادی و ... . شاید بشود گفت یک حالت گسترده‏ تر از آن الگو با رویکرد اندیشه‏ ای و تئوریک. نتیجه‏ اش شاید درآمدن یک کتاب ایدئولوژیک خوب باشد. جاهایی را می‏ شود عمیق شد در حد خدا و پیغمبر، که جایش در کتاب خاطره‏ ای نیست. لذا می‏ شود این سه رویکرد را داشت که فکر می‏ کنم در نوع سوم خلأش خیلی وجود دارد و کسی نیامده کاری بکند.

می‏ شود به جهادی فکر کرد نه در حد محرومیت کشور. در یک مقیاس بزرگ‏تر به عنوان یک وظیفه الهی که این بازمی‏گردد به جهان‏بینی ما که خدا را چه فرض کرده‏ ایم و چه تعریف کرده‏ ایم، چه باور کرده‏ ایم که از دلش این احساس وظیفه برای خدا در می‏ آید. خدایی که ربوبیت تشریعی داشته و قانون گذاشته برای حل مشکلات بشر. یکی از قوانین‏ اش انفاق است، صدقه است و خیلی چیزهای دیگر. این‏ها قوانین الهی است. عده‏ ای باید به این‏ها عمل کنند. این‏ها اگر به یک مبنای اندیشه‏ ای مبدل شوند از یک حرکت در بازه زمانی و مکانی خاص تبدیل می‏ شود به یک گفتمان عمومی در جامعه. و می‏ شود جهادی  یک مصداق از یک کلیت و یک حرکت بزرگ‏تر. فکر می‏ کنم این برای دراز مدت بسیار مفید و ارزش‏مند است.

 

. خیلی از گروه‏ های جهادی علاقه‏ مندند در عرصه مکتوب جهادی وارد شوند. ولی خیلی نمی‏ دانند از کجا باید شروع کنند و چگونه؟ شما به عنوان کسی که یک تجربه‏ ای در این زمینه دارد پیشنهاد و توصیه‏ تان چیست؟ درباره اینکه بقیه گروه‏ ها چطور می‏ توانند این کار را بکنند اول باید تکلیف‏شان را مشخص کنند که هدف‏شان چیست؟ مثلاً با این کتاب تفاوتی دارد و یا ابعادی پیدا شده که تا به حال نبوده و جدید است. مثلاً ما در اردوی‏ مان نمونه پزشکی نداشتیم و طبیعتاً در این زمینه هم خاطره‏ ای نداشتیم. و برای ایجاد الگو لازم است یک کتابی بنویسیم. پس اولاً باید رویکردشان را مشخص کنند و بعد هم قالبش را. خاطره‏ باشد، داستان کوتاه و یا رمان؟ پیشنهاد من این است که بعد از این کار اول نویسنده بنشیند خاطراتی را بنویسد، بعد آن را بدهد به کسانی که به عنوان مسئول یا مشاور بودند و با موضوع آشنا هستند، بخوانند و نظر بدهند. بعد آن را ویرایش کند و ایده‏ ها و مطالب نگفته را کامل کند.

یک پیشنهاد فنی هم اینکه اول بنشیند تیتر خاطره‏ ها را بنویسد و بعد آنها را کامل کند. تا می‏ تواند بنویسد و هیچ ملاحظه‏ ای نکند. بعد متن را بگذارد یخ کند و بعد از دو-سه هفته آن را ویرایش کند. مرحله اول، نوشتن خاطرات است، مرحله بعد ویرایش ادبی است. چندین و چندبار هم می‏ توان آن را ویرایش کرد. لیکن پله‏ ی اول خیلی مهم است. هر کدام یک‏ طور محتوا و قالب را می‏ طلبد. اگر می‏خواهد یک نگاه فلسفی داشته باشد، به این پرسش پاسخ بدهد که چه می‏ شود که در کشور ما یک کاری که اساس و شاکله‏ اش هم دانشجویی است آغاز می‏شود؟ شاید یک بخشی را دولت و سازمان‏ها کمک کرده‏ اند، لیکن اصل کار خودجوش بوده است. چه انگیزه و اندیشه‏ ای ورای این حرکت بوده است؟

به قول آقای جوادی آملی هیچ رزمنده‏ ای در خط مقدم «ای ایران، ای سرزمین من و ...» را نمی‏ خواند. شعر و سرودشان سرود «میهن من» نبوده، قطعاً. این یک تفاوتی است. این‏ها همه‏ اش تا خاکریز اول است. اگر کسی بخواهد جلوتر برود با این انگیزه، بعد از خمپاره اول برمی‏ گردد. جهادی‏ هایی هم که با این رویکرد رفته‏ اند عملاً بعد از یک مدت خسته می‏ شوند و به این نتیجه می‏ رسند که کاری بی‏ فایده‏ ای است.

 

.به نظرم درباره انتخاب اسم کتاب هم کمی توضیح بدهید خوب باشد.
ما چندین اسم دادیم که هیچ‏کدام مورد قبول واقع نشد. من هم اصرار چندانی روی اسم کتاب و طرح جلد و ... نداشتم. یکی تأکیدم روی محتوای کتاب بود، دوم هم اینکه جملات امام(ره) حذف نشود، با این کار می‏ خواستیم علاوه بر آن الگوسازی که گفتم، به آن رویکرد فلسفی کار هم پرداخته شود.

چاپ اول هم که آمد نظراتی بود که در چاپ بعدی اصلاح شد. در مورد اسم هم که شد «سفر به جزیره ناشناخته»، اگر کسی بخواهد کتاب دیگری بنویسد می‏ تواند اسمش را بگذارد سومین سفر به جزیره ناشناخته و یا سفر به دومین جزیره ناشناخته و یا دومین سفر به سومین جزیره ناشناخته که می‏ شود اسم کتاب را همین‏طور بسط داد[خنده].


اگر بخواهیم کمی عام‏تر به موضوع نگاه کنیم، به نظر شما وضعیت جهادی در رسانه -چه به لحاظ مکتوب‏ اش و چه به لحاظ فیلم و ...- چه گونه است و باید چه‏ گونه باشد؟ با نظر به اینکه شاید بتوان گفت یکی از بزرگ‏ترین فعالیت‏ هایی که قشر جوان در سطح کشور انجام می‏ دهند حرکت‏ های جهادی باشد. البته برنامه‏ های دیگری هم وجود دارد، امثال راهیان نور و یا مراسم اعتکاف، که طیف جوان و دانشجو در آنها حضور فعال دارند. لیکن در موارد اخیر عملی یا اتفاقی از جانب اشخاص روی نمی‏ دهد. یا نوعی بازدید است و یا یک امر فردی. مخاطب تا حدودی منفعل است تا فعال. ولی جهادی یک فعالیت گسترده است که بسیاری از اقشار با آن درگیر می‏ شوند. از خود شرکت‏ کننده و خانواده او، مردم منطقه، مسئولین منطقه و خیلی‏ های دیگر. ولی وقتی انعکاس آن را در صدا و سیما یا مطبوعات می‏ بینیم نشان از واقعه‏ ی دیگری دارد. در بخش کتاب که به جز چند مورد اتفاق خاصی رخ نداده، در مطبوعات هم اندک مواردی که دیده می‏ شود سفارشی به نظر می‏ رسد و در صدا و سیما هم که قصه و غصه مفصلی دارد. به نظر کسی وجود ندارد -یا یافت نشده است- مانند آوینی که در همان حالی که خارج از ماجراست ولی ربط وثیقی و دل‏بسته‏ گی عجیبی به موضوع دارد. به نظر شما مشکل کجاست؟
و چه باید کرد؟


در بحث رسانه به نظرم باید دو بحث را تفکیک کرد. مثال شهید آوینی را خوب مطرح کردید. لیکن قبل از آن باید این دو تفکیک را داشته‏ باشیم تا به این نتیجه برسیم که باید چه کنیم.

من جهادی را به دو نوع تقسیم می‏ کنم، یک نوع جهادی که ما می‏ رویم در منطقه محروم و می‏ خواهیم محرومیت‏ زدایی کنیم و کاری انجام دهیم. در این نوع جهادی عمل برای ما خیلی مهم است و باید خروجی داشته باشد. برنامه‏ ریزی‏ ها در این ارتباط است. اردویی که شما بروی و مسجد یا ساختمانی نساخته باشی خروجی نداشته. برای این نوع اردوها همواره این سئوال مطرح است که شما می‏ خواهید برای برگزاری اردو 5 میلیون، 10میلیون یا 15 میلیون خرج کنید که این عده دانشجو بروند آن‏جا، خوب! شما چند نفر کارگر بگیرید. کارتان هم بهتر و راحت‏تر انجام می‏ شود. این سئوال مطرح می‏ شود اگر هدف سازندگی است، چرا به این شکل؟

پاسخ دم‏دستی که می‏ توان داد این است که ما فرهنگ‏ سازی می‏ کنیم، مسئولین را به کار وامی‏داریم، مردم را از احساس غربت و تنهایی خارج می‏ کنیم و از این قبیل جواب ها. این نگاه برای انعکاس، یک نوع مستندسازی می‏ خواهد.

یک نوع جهادی دیگری هم وجود دارد که من قائل به این نوع جهادی هستم. من شخصاًَ فکر می‏ کنم در مرحله اول برای اردوهای جهادی دانشجویی باید این‏طور باشد، نه اردویی که ما تلاش می‏ کنیم برویم و یک کاری انجام دهیم، اردوی جهادی به عنوان حرکتی که ما تلاش می‏ کنیم یک عده دانشجو را به جایی برسانیم. یعنی هدف خود دانشجو است. این نوع جهادی یک نوع مستندسازی و یک نوع خروجی دیگری دارد.

خوب شما چه چیزی را می‏ خواهی منعکس کنی؟ تحولی که روی دانشجو صورت گرفته؟ چه‏ طور می‏ خواهی این را مستند کنی و انعکاس دهی؟ برای چه؟ این‏ها کار را متفاوت خواهد کرد. بحث بر سر این تفکیک است.

اگر قرار است آن ساختمان نشان داده شود، هر کسی می‏ تواند این کار را انجام دهد. به جای شهید آوینی هر کس دیگری می‏ توانست از خاک‏ هایی که تصرف کردیم یا آزاد کردیم فیلم بگیرد. کما این‏که الآن صداوسیما آرشیوش را باز کرده و برنامه یادیاران دارد قسمت پانصدمش پخش می‏ شود. این تعداد فیلم از فعالیت‏ های روزمره جنگ هیچ‏کدام‏شان روایت فتح نمی‏ شود. چرا؟ چون شهید آوینی جنگ را در توپ و خمپاره و ... نمی‏ دید. در آدم‏ ها می‏ دید. این ایدئولوژی آنها بود که با آن درگیر شدند. اصل آن بود. خروجی آن «شهید» بود نه منطقه‏ ای که آزاد می‏ شد. این رشد است و هدف مطلوب ما.

حالا ما باید معلوم کنیم که دنبال کدام‏یک از این‏ها هستیم. باید ببینیم برای چه اردو برگزار می‏ کنیم؟ اگر رفتیم دنبال اردویی که 5 تا خانه بسازیم در نهایت همان منعکس می‏ شود. مردم هم همان سئوال‏ ها را خواهند پرسید و شما هم باید به همه آنها پاسخ بدهی. چرا «دانشجو»؟ وقتی مردم فیلم ها و مستندها را می بینند با خودشان فکر می کنند که چرا اینها این‏قدر الکی‏ خوش‏ اند؟! چون به زعم آنها آدمی که رفته عمله‏ گی کند و یک کار سختی را انجام بدهد، دیگر اینها نباید وجود داشته باشد. چرا نماز صبح را باید اول وقت خواند؟ چرا دعای عهد بخواند؟ چرا تلویزیون نبیند؟ این‏ها چه ربطی به اردوی جهادی دارد؟ شما می‏ خواهید کارگری کنی، خوب! شب هم تلویزیون‏ ات را ببین. یا می‏ گویند همین اطراف تهران کلی آدم محروم هست چرا می‏ روید بندرعباس؟ چرا ایلام؟ اگر هدف آن باشد، این سئوال‏ ها وجود دارد و مستند هم مخاطبی پیدا نمی‏ کند. هرچقدر هم که حرفه‏ ای باشد، همین است. چون خیلی شبهات می‏ توان وارد کرد که عملاً هم پاسخ ندارد.

به نظرم آنچه توانسته جهادی را رشد بدهد، این رویش تازه‏ ای است که در آن آدم‏ ها مهم هستند. آدم‏ هایی که در مناطق هستند؛ نه آن ساختمانی که ساخته می‏ شود. در برخی مناطق ساختمان‏ هایی هم ساخته می‏ شود، لیکن تأثیری در اقتصاد مردم یا محرومیت‏ زدایی ندارد.

با این تقسیم‏ بندی می‏ توانیم بگوییم مستند برای چه می‏ سازیم. مستند می‏ خواهیم بسازیم که یک عده بیایند در اردو، نمی‏ خواهیم کارمان و ساختمان سازی را تبلیغ کنیم. می‏ خواهیم یک عده دانشجو را بیاوریم در یک اردوی جهادی. اسم‏اش خیلی قشنگ است. ابتدایش اردوست. یعنی شما در ابتدا قرار نیست بروید کاری انجام بدهید، ولی داخل اردو می‏خواهید آن «جهاد» را انجام دهید. کار کاملاً دانشجومحور است. این آدم می‏خواهد برود مشهد، می‏رود یک جایی که بیشتر روی‏ش اثر دارد. می‏ رود این کار را انجام می‏ دهد.

تصور ما این است که علم داریم، ایمان داریم و عمل. خدا هم از علم به آن طرف را از ما می‏ خواهد. در جهادی می‏خواهیم شروع کنیم به عمل کردن. یعنی می‏ خواهیم یک عملی را برای خدا انجام دهیم. عملی که در ایمان هم مؤثر است. خروجی بسیاری -و شاید همه- اعمال عبادی فقط ثواب نیست، بلکه به ایمان هم می‏ افزاید. در جهادی هم نباید قائل به این شویم که فقط یک خروجی عملی دارد، این هم یک خروجی از جنس ایمان دارد که یک رشد درونی برای انسان است و از این لحاظ متفاوت است. همان‏طور که گفتم برای رسانه باید مخاطب‏ مان را مشخص کنیم.

من فکر می‏ کنم خروجی‏ اش مثل جنگ است. یک عده هستند که دل‏بسته جهادی شده‏ اند و برای‏شان شده‏ است دغدغه. شاید آدم‏ های خیلی زیادی نباشند، ولی یک عده هستند که خیلی جهادی می‏ روند. این نشان‏گر آن است که یک خروجی داشته است. یک سری آدم در این بین تربیت شده و رشد یافته‏ اند. ما باید افراد را پیدا کنیم و در این فضا بیاوریم. در این فضا است که باید به پرسش‏ ها پاسخ دهیم.

 

بازگردیم به بحث کتاب، البته چندان هم لازم نیست و نمی‏ خواهیم در چارچوب کتاب محصور شویم.
یک مشکل دیگر انعکاس جهادی‏ ها -هم در فضای رسانه‏ ای و هم مستندسازی خود گروه‏های جهادی- خانم‏ ها هستند. البته حضور خانم‏ ها نسبت به آقایان خیلی کمتر و متفاوت است، ولی با این حال خیلی کمتر به حضور آنها پرداخته شده‏ است. در این 2-3 مورد کتابی هم که چاپ شده، اصلاً حضور ندارد.
 چرا این‏طور است؟
در آن مسافرت خانم‏ ها حضور نداشتند، لذا نمی‏ توانست موضوع کتاب ما باشد.
حضور خواهران هم باز مربوط می‏ شود به همان بحثی که درباره هدف مسافرت کردیم. اگر هدف‏ مان کار باشد از جهتی تعریف نشده‏ است و از جهت دیگر می‏ شود یک کارهایی کرد و می‏ شود به همین واسطه طیف وسیعی را پوشش داد. مثلاً از تهران روستاهایی را هماهنگ کنید و اردوهای 1-2 روزه آخر هفته تعریف کنید. البته این الگویی بود که برای این هدف در ذهن‏مان بود -ولی نتوانستیم آن را اجرا کنیم. خوب است به عنوان یک الگو درباره‏اش فکر شود، چون با توسعه جهادی هر منطقه و استان حدوداً یک گروه جهادی دارد. مثلاً ما در سمنان با فاصله 100-200 کیلومتر جایی داشتیم با محرومیت 8، که از لحاظ فرهنگی، دسترسی و امکانات در وضعیت نامناسبی قرار داشت. شما بعد از نماز صبح حرکت کنید، ساعت 7-8 منطقه‏ باشید. محل اسکان هم برای یک شب هماهنگ می‏ کنید، فردایش هم برمی‏ گردید. با توجه به وسعت دانشگاه‏ ها می‏ شود برای هر منطقه چنین فعالیتی را تعریف کرد. ولی این به شرط کارمحوری است.

لیکن اگر کار محور نباشد و محور خود دانشجو باشد به نظر من یکی از پارامترهای اردو این است یک بعد مسافتی را طی کند. فردا اگر سختش شد، تصور اینکه بخواهد برگردد به 2 روز فکر و برنامه‏ ریزی نیاز داشته باشد. با مسئول مسافرت هماهنگ کنم، با وانت از منطقه بروم شهرستان، از شهرستان تا مرکز استان، تازه از آن‏جا 18 ساعت تا تهران در راه باشم. کمی فکر بکند آدمی که در این روستا زندگی می‏ کند، اگر یک مشکلی داشته باشد که بخواهد برود تهران چقدر باید وقت بگذارد.

یا این‏که این سئوال برای‏ش مطرح شود که تماشاگر بازی استقلال-پیروزی چه انگیزه‏ ای او را وادار کرده از راه دور 24 ساعت قبل ورزش‏گاه باشد؟ لذا یکی از ارکان مسافرت جهادی‏ های انسان‏ محور این است که از سمنان بکند و برود ایلام.

ولی برای خانم‏ ها باید تفکیک کرد. اگر محور آن کار هست، می‏ شود با رویکرد محرومیت‏ زدایی، چنین اردوهایی را تعریف کرد. کما این‏که در مناطق هدف هم در دانشگاه‏ های‏شان، حرکت‏ های جهادی با چنین هدف و دغدغه‏ ای این کار را پیگیری می‏ کنند. لذا این مدل مسافرت جهادی برای خانم‏ ها می‏ تواند مفید باشد و دغدغه‏ ها و مشکلات‏ش‏ هم برای حضور خانم‏ ها کمتر است.

ولی اگر خود خانم‏ ها موضوع مسافرت باشند و یک بعد مسافتی بروند و به یک کوه و بیابانی برسند که برای‏شان یک سختی داشته باشد، این یک تعارضی دارد با لطافت خانم‏ ها. لذا باید تولید فکر کرد که چگونه می‏ شود خانم‏ ها و رشد خودشان موضوع مسافرت جهادی باشند، رشدشان و درک محرومیت. عدم امکانات و جداشدن از این جریان شدت‏مند دنیایی شدن که دارد ما را با خود می‏ برد؛ خارج شدن از این فضا حداقل برای دو هفته چطور می‏ شود. این نیازمند یک برنامه مدون تر و قوی‏ تری دارد. شاید مجبور باشیم یک سری مسائل را در اردو حذف کنیم. چون چند هدف مخلوط می‏ شود. ما یک کار عمرانی داریم برای مردم. کار فرهنگی داریم برای مردم. و یک کاری که برای خودمان می‏ کنیم.

ما اگر بخواهیم یک اردوی جهادی ایده‏ آل برای خانم‏ ها داشته‏ باشیم، می‏ توانیم در کار عمرانی مردم را حذف کنیم. خیلی از جاها کشور نیاز دارد. یک‏سری کارهای عام‏ المنفعه. مثلاً بیابان‏ زدایی، درخت‏کاری و از این قبیل. که برود در آن فضا، کار خاصی هم روی مخاطب انجام نمی‏ دهد. لزوماً مردم هم حضور ندارند. البته نیاز به پشتیبانی بیشتری دارد. البته این نیازمند فکر زیاد است، چون باز هم آن تعارض وجود دارد. می‏ خواهیم به یک سختی تن بدهیم، خانم‏ ها می‏ خواهند به یک سختی تن بدهند. این می‏ شود پارادکس.

 

. به عنوان حرف آخر و پایان‏بخش گفت و گو اگر حرف و نکته‏ای دارید بفرمائید.همان‏طور که گفتم، جهادی جنسش ایمان و عمل است. شاید یک آگاهی و علمی هم به شخص بدهد، ولی خروجی‏ اش از جنس ایمان است. اگر این را بتوانیم خوب جا بیاندازیم موفق شده‏ ایم. مطلوب ما آن وقتی نیست که مسئول فلان اداره و سازمان کمک بکند، آن وقتی ما موفق شده‏ ایم که خوب موضوع را بفهمد. خیلی مناطق جهادی برگزار می‏ شود و مردم باور نمی‏ کنند، این‏هم خیلی مهم است. اگر این نباشد شاید این خانه‏ ها هم سودی نداشته باشد. نه اینکه فرهنگ مردم را عوض کنیم، نه! بفهمند که ما برای چه آمدیم و درک کنند چرا یک دانشجو دارد چنین کاری می‏ کند. این را مردم گوشه ذهن‏شان داشته باشند، یعنی همان کاری که ما برای دفاع مقدس نکردیم. این را اگر دست‏کم بگیریم، خیلی از کارهای جهادی از لحاظ منطقی توجیه‏ پذیر نیست. اگر این جا بیفتد دیگر جهادی یک مصداق نیست، می‏ شود یک گفتمان. اگر این نشود همان مشکلی ایجاد می‏ شود که خیلی‏ ها در جنگ ماندند. جنگ تمام شد، ولی آنها در جنگ ماندند. اگر امروز این مسئله برای ما و مخاطب‏ مان حل نشود، فردا جهادی تمام خواهد شد. جهادی دیگر نیست. می‏شود یک کار محرومیت‏ زدایی، کار سازندگی. امام(ره) وقتی جنگ تمام می‏ شود در پیام‏شان می‏ فرمایند؛ کمربندهای‏تان را محکم ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده‏ است، امروز و دیروز تفاوتی نکرده.

اگر یک روز همه مردم خانه‏ دار شدند، آن موضوع تمام شده‏ است. اصل موضوع و آن هدف اصلی هنوز باقی است.

كمك به محرومان يك حكم الهى است

ما ديده بوديم كه بعضى از روشن‏فكران قبل از پيروزى انقلاب می گفتند چرا به سائل كمك مى‏ كنيد!

حتّى بعضى از افراد مذهبى هم تحت تأثير آن فكر قرار گرفته بودند و مى‏ گفتند چرا به اين فقرا كمك مى‏ كنيد!

غافل از اينكه اين يك حكم الهى است؛

يعنى در حكومت حق هم باز يك جاى خالى براى كمك به سائل و محروم باقى مى ‏ماند؛

«و فی اموالهم حقّ للسّائل و المحروم».(1)

بيانات مقام معظم رهبری در ديدار با اعضاى شوراى مركزى و مسؤولان كميته‏ امداد امام خمينى(ره)، به مناسبت سالگرد تأسيس اين نهاد 1370/12/12


1- ذاريات، 18

صدقه، احسان و انفاق، برای پوشاندن همه‏ نقاط محروم

پس از تشكيل حكومت حقه نبى ‏اكرم (صلّى ‏اللَّه‏ عليه ‏و اله) و حتّى سالها بعد از آن بزرگوار -كه تا حدود زيادى همان خط و همان طريق در خطوط بارز جامعه رعايت مى ‏شد- هنوز در جامعه افراد ضعيف و فقير ديده مى ‏شدند؛
اميرالمؤمنين (عليه‏ الصّلاة و السّلام) را مشاهده مى ‏كنيم كه به خانه‏ ايتام و فقرا مى ‏رفتند؛
كسانى كه بچه ‏هاشان شب شام نداشتند و مادر با آب گرمى كه روى چراغ گذاشته بود، آنها را سرگرم مى ‏كرد!
اين حوادث مربوط به چه سال هايى است؟ چه‏ قدر از انقلاب پيامبر گذشته بود؟ نزديك به چهل سال از هجرت پيامبر گذشته بود و اين حوادث اتفاق افتاده بود.

البته روال، درست و صحيح است؛ حركت، حركت خوبى است؛

اما تا اين حركت به زوايا شمول پيدا كند و زوايا را بپوشاند، انسان واقعاً بايد راهى طولانى را طى كند.

حالا در اين راه طولانى چه بايد كرد؟

اگر ما بخواهيم جامد و يكسونگر و بى ‏انعطاف فكر كنيم، بايد بگوييم كه برنامه‏ ها بايستى اين شمول را پيدا كنند و همه‏ نقاط محروم را بپوشانند؛ و اگر ديديم برنامه‌اى على العجاله نپوشانده، آن برنامه را محكوم كنيم!

به نظر ما، اين جمود و بى‏ انعطافى است؛

اسلام براى اين مورد حكم دارد: صدقه، احسان، انفاق.

اين انفاقى كه در اسلام هست، اعم از انفاق واجب -كه ماليات نام دارد- و انفاقات مستحب است.

انفاق واجب، يعنى آن چيزى كه در تنظيم سيستم مالى شركت مى ‏كند. اگر اين انفاق كافى بود، انفاق مستحب، كمك به همسايه، صله‏ رحم، كمك به ايتام و كمك به سائل ديگر چه بود؟

بيانات مقام معظم رهبری در ديدار با اعضاى شوراى مركزى و مسؤولان كميته‏ امداد امام خمينى(ره)، به مناسبت سالگرد تأسيس اين نهاد 1370/12/12

جهاد سازندگی به سبک منافقین

حضرت امام خمینی‌ در 26 خرداد سال‌ 1358 پیام معروف خودشان ‌را در مورد جهاد‌سازندگی دادند. معلوم بود که امثال ما هم که به امام اعتقاد داشتیم، کمک برای جهاد سازندگی را در فهرست برنامه‌هایمان بگذاریم. البته هنوز تشکیلات منظمی به آن معنا برای این منظور راه نیفتاده بود و آرام آرام جهاد سازندگی داشت شکل و نظمی می‌گرفت‌. ‌در این میان‌ ما، ـ من و حمید (دایی شهید) و کامبیز ـ  راه افتادیم و از طرف انجمن اسلامی دبیرستان برای فعالیت‌های سازندگی به شهر زنجان اعزام شدیم. هرکس معرفی نامه‌ای دست گرفته و آمده بود. پیش خودمان حساب کردیم برای خدمت به مردم و خودسازی خوب است برویم. فکر کردیم کمک مان می‌کند پله‌های عرفان را یکی یکی برویم بالا و صفا!

حوالی زنجان وارد دهی شدیم به نام عباس آباد. کارمان را که شروع کردیم و چند روزی گذشت، دیدیم اینها توی نماز جماعتشان برای امام دعا نمی‌کنند. بعضی‌هایشان سبیل‌های خاصی گذاشته بودند و توی حرفهایشان هم مرتب کلماتی‌ را که به«ایسم»ختم می‌شد، ردیف‌ می‌کنند ‌‌و هی‌ از اگزیستانسیالیسم و سوسیالیسم و کاپیتالیسم و امپریالیسم حرف می‌زنند، اما آن جوری که باید از حدیث و آیه خبری نیست. اول کمی شک کردیم و بعد هرچه بیشتر گذشت، بیشتر مطمئن شدیم که اینها یک چیزی شان می‌شود.

ما گیج می‌زدیم، اما کامبیز کاملا متوجه بود چه می‌گذرد. ته تفکر آنها را خوانده بود. ما چیزی را که می‌فهمیدیم این بود که اینها آدم‌های نامربوطی اند. بعداً که کلاسهای آموزش سیاسی شان علنی شد دیگر فهمیدیم ای دل غافل! اینها وابسته به سازمان مجاهدین خلق هستند. جمعی را به آنجا آورده بودند تا به خیال خودشان، آنها را آموزش دهند و رویشان کار سیاسی بکنند. کامبیز همین که این را فهمید، علیه شان موضع گیری کرد. حمید هم همین طور. کامبیز همان جاتوی جلسه ای که گذاشته بودند، بلند شد و حرف زد. بعد هم وقتی برگشتیم علیه شان مقاله نوشت و منتشر کرد. می‌گفت باید اینها را افشاء کرد. این جملاتش خوب به یادم مانده است که خطاب به آنها مکرر می‌گفت: «آقا! شما ما را فریب دادید. به اسم اینکه بیاییم برای مردم دهات کار کنیم، از حسن نیت ما سوء استفاده کردید. ما را اغفال کرده و به اینجا کشاندید. شما دارید به این جمع، آموزش‌های سیاسی می‌دهید در حالی که چنین قراری نداشته ایم.» خلاصه حسابی کاسه کوزه شان را به هم ریخت. خیلی به آنها برخورد و ناراحت شدند، ولی هیچ جور حریف استدلال‌های کامبیز نمی‌شدند. ما اول می‌خواستیم ول کنیم و بیاییم تهران، ولی کامبیز که از دروغ و دورویی بیزار بود، این را کافی نمی‌دانست و دنبال چیز دیگری بود. او می‌خواست دست آنها را برای بقیه هم رو کند.

جالب اینکه امام خمینی از همان خرداد 1358 این شرایطی را که برای ما در ده عباس آباد پیش آمده بود، پیش بینی کرده بودند و در قسمتی از همان پیام گفته بودند: «من به همه ملت، به همه اشخاص که در این روستاها و دهات به سر می‌برند، پس از اینکه به همه شان دعا می‌کنم و عرض ارادت، یک سفارش دارم. و آن اینکه توجه کنند کسانی که برای ساختن و برای سازندگی و برای جهادسازندگی در دهات می‌آیند، در روستاها می‌آیند، توجه کنند که مبادا خدای نخواسته در بین آنها یک اشخاصی نباشد که برخلاف رویه ملت، برخلاف اسلام، مسائلی داشته باشند. اگریک همچو اشخاصی دیدند، فورا آنها را از ده کنار بگذارند و نگذارند در بین جوان های ما، در بین روستائیان ما، تبلیغات سوئی بکنن».

کامبیز هم این خط را از امام خمینی گرفته بود و دنبال این بود که اجازه ندهد سازمان منافقین بتواند تبلیغات سوء خودش را پیش ببرد. عاقبت با پیگیری و تلاشهای کامبیز، کار به جایی رسید که آنها که به خیال خودشان می‌خواستند نیرو جذب کنند، دیدند ای داد بیداد! الان با این فضایی که ایجاد شده، نیروهای خودشان را هم دارند از دست می‌دهند. طراحان و گردانندگان آن اردو، بر سر این موضوع لطمه جدی خوردند. کامبیز برگشت و تقریبا تمام آن اردو هم بعد از آن صحبت برگشتند.

از وقتی برگشتیم، تازه کار کامبیز شروع شد. توی مقالاتی که علیه سازمان مجاهدین خلق می‌نوشت، روی چند موضوع تاکید کرد، یکی اینکه گفت چرا آنها باید اینقدر نامرد باشند که خودشان را زیر فرمایش و دستور حضرت امام که گفته بودند «جهادسازندگی» پنهان بکنند. یک نکته دیگر اینکه، نفس این اطلاع‌رسانی مهم بود. کامبیز این‌جوری مردم و خصوصا جوان‌ها را مطلع می‌کرد و به آنها هشدار می‌داد که مواظب قضایای مشابه باشند. سوم اینکه کامبیز به بنیان‌های اعتقادی آنها هم حسابی لطمه زد و دست گذاشت روی مطلب مهمی که آنها قبول داشتند ولی به دروغ باور خودشان را تکذیب می‌کردند. یعنی این جمله که «هدف وسیله را توجیه می‌کند.» سازمان منافقین واقعا اینجوری بود.

منبع: مجله راه

کتاب «تا خمینی شهر» برنده جایزه کتاب سال شد

حاجی! کتابت جایزه‌ کتاب سال هم گرفت.

 

اصلاً به دوربین حساسیت داشت. اگر بهانه‌ی معرفی بشاگرد به مردم نبود، شاید در همان میناب همه‌ی دوربین‌ها را می‌گرفت و نمی‌گذاشت به منطقه برسند.

 هر چه می‌گفتیم: حاجی! بگذار امسال از دادن جهیزیه‌ها یک فیلم بگیریم، برای جذب خیر هم خوب است. قبول نمی‌کرد، می‌گفت بقیه هر کار می‌خواهند بکنند، اجرشان با خدا، بی سر و صدا جهیزیه‌ها را بدهید به عروس و دامادهای بشاگردی بروند، یک وقت به شخصیتشان ضربه نخورد و خجالت نکشند. ما مثلاً خادم اینها هستیم!

 کم می‌شد حاجی را عصبانی دید، به خصوص در حضور مهمان‌ها. اما همین مهمان‌ها که حاجی اغراق‌آمیز احترامشان را داشت و تحویلشان می‌گرفت، می‌توانستند با بعضی کارها حاجی را عصبانی کنند، راحت‌ترینش این بود که در حضور حاجی، شروع کنند از او تعریف و تمجید کردن، اول حالت چهره‌ی حاجی عوض می‌شد، اگر زیاده‌روی می‌کردند، محترمانه یکی، دو تشر و گلایه از حاجی تحویل می‌گرفتند.

 کافی بود بفهمد کسی سید است، آن وقت می‌توانستی نهایت تواضع و خضوع حاجی را ببینی.

 همین مانده بود که کسی قلم به دست برود و بگوید: حاجی! می‌خواهم از خودت بگویی، اگر آشنا و رفیق و جوان بودی، احتمالاً یک مشت محبت‌آمیز، اما جان‌دار به بازویت می‌خورد که حداقل یک شبانه‌روز شیرینی دردش را حس می‌کردی. می‌گفت شما اگر می‌خواهی خدمت کنی، بیا و منطقه را ببین، از وضعیت این مردم بنویس تا قلماً در کمک به این شیعیان مظلوم شریک شوی.

  فقط یک جا از خودش حرف می‌زد، آخر شب، سر جانماز، آن هم همه اظهار عجز بود و ناله و استغاثه که «یا لطیف ارحم عبدک الضعیف.». . .

 و غریبانه هم آخرین جرعه را نوشید و رفت به آسمانهایی که آنجا دیگر غریب نبود و خب می‌شناختند عبداله والیِ بشاگرد را.

  سنت عالم اما به گونه‌ای دیگر است، از رحمت خدا به دور است که چنین گوهری نادیده بماند. حال که حجاب خودش از روی وجود لطیفش کنار رفته است، همه چیز به حرکتی در می‌آید تا او را به بندگان مشتاق نشان دهند که: این‌گونه باید رفت، اگر مردش هستی!

 مسجد«بنی‌فاطمه» خیابان سرچشمه چند بار پُر و خالی شد. نزدیک‌ترین نزدیکان حاجی هم اکثر این جمعیت را نمی‌شناختند و مبهوت مانده بودند از این همه مردم که می‌آمدند و مانند عزیز از دست داده‌ها برای حاجی می‌گریستند. می‌خواستند مجلس هفتم را در مسجد کوچک محل خودشان (مسجد گلستان) بگیرند، اما این جمعیت ختم همه‌ی برنامه‌های دنیایی را به هم ریخته بود؛ برنامه‌های آسمانی طور دیگری رقم خورده بودند.

 این شروع راه بود، تا کم‌کم نام حاج عبدالله والی بر زبان‌ها و تصویرها و قلم‌ها بیفتد و چه دور است زمانی که کسی بگوید حقش ادا شده است.

 حاجی! «تا خمینی‌شهر» کتاب توست که قطعاً اگر صد سال دیگر هم زنده بودی، به چاپ یک صفحه‌اش راضی نمی‌شدی. و ما مطمئنیم به اوج یقین، که اگر اقبالی به «تا خمینی شهر» می‌شود، در ادامه‌ی سنت الهی است تا خاک گمنامی از گوهر تــو پاک شود. حاجی! کتابت برنده‌ی «جایزه‌ی جلال» شد و چند روز پیش «جایزه‌ی کتاب سال» را هم گرفت. تا ثابت شود قطره‌ای اخلاص در این عالم گم نمی‌شود.

 راستی حاجی! حاج محمود  بشاگرد است. از گرفتن جایزه‌ها خوشحال شده است، اما از دوربین فرار می‌کند!

اردوی جهادی تابستان 91 بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی در کردستان

اردوی جهادی تابستان 91 گروه جهادی بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی در استان کردستان برگزار خواهد شد.

طرح جهادی تابستان 91 این گروه، در شهریور ماه در استان کردستان برگزار می شود. از تمامی دوستانی که علاقه مند به همکاری در این برنامه هستند دعوت می شود اطلاعات زیر را به آدرس sabtenam_91@yahoo.com  ارسال نمایند:

- نام و نام خانوادگی

- دانشگاه (یا حوزه) محل تحصیل و رشته تحصیلی

- توانایی کار در کدام یک از زمینه های زیر را دارید؟

1- درمانی
2- آموزشی - بهداشتی
3- آموزشی - فرهنگی
4- هنری (در کدام زمینه)

- اگر در زمینه ی خاصی در طرح جهادی دیگری فعالیت داشته اید عنوان کنید .


نکات قابل توجه:

1- ثبت نام البته برای تمام دوستان آزاد است، اما طبیعتا دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در اولویت هستند.

2- شرکت در کلاس و همایش هایی که اعلام می شود برای شرکت کنندگان الزامی است



لطفا تمام سوالات مربوطه در مورد طرح جهادی مذکور را به نشانی sabtenam_91@yahoo.com ارسال نمایید.  

ثبت نام جهادی نوروز 91 گروه جهادی محسنین آغاز شد

ثبت نام جهادی نوروز 91 گروه جهادی محسنین آغاز شد. افرادی که به هر دلیل موفق نشدند برای اردوی جهادی نوروز 91 (خراسان جنوبی- خوسف)، در پایگاه اینترنتی گروه جهادی محسنین ثبت نام کنند، می توانند با تکمیل اطلاعات زیر و ارسال آن به آدرس ایمیل Mohsenin.jahadi@gmail.com ثبت نام کنند.

تمامي افرادی که تاکنون برای اردوی نوروز 91 ثبت نام کرده و هزينه ثبت نام را پرداخت نموده اند، تایید گردیدند.

هزینه ثبت نام حداقل 20 هزار تومان برآورد شده است که می بایست به کارت شماره 6037991198250312 و یا شماره حساب سیبا 03383588825000 بانک ملی به نام محمد حسین عنایتی (مسئول مسافرت) واریز گردد.

مشخصات لازم برای ثبت نام:

نام:

نام خانوادگی:

شماره ثابت:

شماره همراه:

اولویت اول فعالیتها: (عمرانی/شناسایی/بهداشتی)

اولویت دوم فعالیتها: (عمرانی/شناسایی/بهداشتی)

اولویت سوم فعالیتها: (عمرانی/شناسایی/بهداشتی)

مبلغ واریزی:   ریال

شماره پیگیری فیش یا قبض بانکی:

توانایی های شما: (کمک به امور تدارکات /امور مستندسازی/کمک به فعالیتهای داخلی)

توضیح مختصری در مورد خود و نحوه آشنایی با گروه:

سفر شناسایی اردوی جهادی نوروز 91 توسط گروه جهادی مسافران خورشید انجام شد

سفر شناسایی اردوی جهادی نوروز 91 توسط گروه جهادی مسافران خورشید از روز جمعه 12/12/1390 تا چهارشنبه 17/12/90 در دو مرحله انجام شد. در روز 12 بهمن گروهی متشکل از مسئول سازندگی استان قم(اقای ضیایی) و برخی از مسئولین گروه جهادی مسافران خورشید از جمله مسئول گروه(اخلاصمند)، مسئول فرهنگی(اکبری)، مسئول پشتیبانی(میراحمدی) و همین طور مسئولین آموزشی و فرهنگی خواهران، راهی شهرستان دهلران در استان ایلام شدند.


این گروه جهادی با بررسی مشکلات مناطق هدف و نیازمندی های فرهنگی، آموزشی و ... برای اردوی نوروز 91 برنامه ریزی های لازم را انجام می دهند. این گروه پس از بررسی های لازم در روز دوشنبه 15 بهمن به قم بازگشتند.

مرحله دوم شناسایی در همان روز با ورود گروه دوم، متشکل از مسئول عمرانی(قاسمی)، مسئول آموزشی(خدایاری) و یکی دیگر از اعضای گروه(سلیمی پور) آغاز شد. این گروه نیز با بازدید مجدد از مناطق هدف نیازمندی های لازم را برای برنامه ریزی گروه های خود شناسایی کردند. این گروه مسئولیت پی گیری حمایت ها و مساعدت های مسئولین شهرستان را نیز برعهده داشتند.

این گروه که تا روز چهاشنبه 17 بهمن در این شهرستان حضور داشتند. در طی این مدت جلسات زیاد و پر باری با مسئولین شهرستان دهلران از جمله فرماندار، فرمانده سپاه، رییس کمیته امداد امام(ره)، رییس آموزش و پرورش، بخشدار و... برگزار شد. در این جلسان قول حمایت و پشتیبانی مسئولین گرفته شد که انشاالله در بهتر شدن و بالا بردن بازده اردو و فعالیت های گروه تاثیر گذار خواهد بود.   

ثبت نام جهادی نوروز 91 گروه جهادی جواد الائمه دانشگاه یزد آغاز شد

ثبت نام جهادی نوروز 91 گروه جهادی جواد الائمه دانشگاه یزد آغاز شد. این اردوی جهادی در نوروز 91 در شهرستان قلعه گنج استان کرمان برگزار خواهد شد. زمان برگزاری این اردو از 23 اسفند تا 3 فروردین است.

جهادی

علاقمندان برای شرکت در این اردو می توانند با شماره تلفن زیر تماس بگیرند:
09137341973

براى محرومان در اموالتان حق قائل باشید

روح انفاق و نيكوكارى بايستى در جامعه توسعه پيدا كند و جزو ايمان مردم بشود

و هركس بنا را بر اين بگذارد كه در اموالش «و فى اموالهم حقّ للسّائل و المحروم»(1) واقعاً براى محرومان حق قائل باشد؛

يعنى اين را حق آنها بر خودش بداند؛

تفضل خودش بر ديگران نداند؛

قرآن اين‏طورى مى ‏گويد؛

نمى ‏گويد كه شما به ديگرى تفضل مى ‏كنيد؛

مى ‏گويد او در مال شما حق دارد؛ «حقّ للسّائل و المحروم».

در جاى ديگر مى ‏فرمايد: «حقّ معلوم. للسّائل والمحروم».(2)

به‏ هرحال، ما در جامعه‏ اسلامى بايد اين را به عنوان يك فرهنگ دربياوريم.


بيانات مقام معظم رهبری در ديدار با اعضاى شوراى مركزى و مسؤولان كميته‏ امداد امام خمينى(ره)، به مناسبت سالگرد تأسيس اين نهاد 1370/12/12 


1- ذاريات، 18

2- معارج، 24 و 25

قلعه‌گنج میعادگاه اندیشه‌ورزان جهادی

خبرگزاری فارس: قلعه‌گنج در جنوب استان کرمان میعادگاه اندیشه‌ورزان جهادی در اسفند ماه سال جاری بود، اما این دیار برای ترمیم چهره فقر و محرومیت خود نیازمند نگاهی کامل، عظیم و انقلابی از سوی مسئولان است تا دیگر شاهد نگاه‌های معصوم و پردرد کودکی در نقطه‌ای غریب از این سرزمین نباشیم.
به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب کرمان، شهرستان قلعه‌گنج یکی از پنج شهرستان جنوبی استان کرمان است که در دولت سازندگی و اصلاحات مورد بی‌مهری مسئولان واقع شده بود، اما با روی کار آمدن دولت نهم و آغاز دور نخست سفر رئیس جمهور و هیئت دولت به استان کرمان و مشاهده حجم زیاد محرومیت در منطقه جنوب، محمود احمدی‌نژاد دستور تشکیل ستاد راهبردی جنوب کرمان را به ریاست معاون اول رئیس جمهور دادند که این نخستین گام برای توجه به منطقه محروم جنوب کرمان بود.
با تشکیل ستاد راهبردی جنوب استان با عضویت هیئت وزیران نسیم خوش عدالت در جنوب کرمان وزیدن گرفت، اما عمق محرومیت این مناطق به حدی بود که هیچ‌ کس باور نمی‌کرد، بخش قابل توجهی از مردم جنوب کرمان از ابتدایی‌ترین امکانات مانند آب آشامیدنی سالم و بهداشتی محروم هستند.
مردم این منطقه با وجود تمام مشکلاتی که گریبانگیر آن‌هاست از جمله زندگی در کپر، محرومیت از آب آشامیدنی سالم، برق، جاده، تلفن و بسیاری از ابتدایی‌ترین امکانات که من و شما گاهی از کنار آن بدون هیچ احساسی گذر می‌کنیم و برایمان هیچ است، محکم و استوار از دین، آیین و اعتقاد خود دفاع می‌کنند و هنوز برای پیر فرزانه انقلاب و هر مسئولی که کوچک‌ترین خدمتی به آن‌ها می‌کند، دست به دعا بر‌می‌دارند و شکر خداوند متعال را به جای می‌آورند.
برگزاری دومین هم‌اندیشی اندیشه‌ورزان جهادی به مدت سه روز در منطقه چاه‌دادخدای این شهرستان مرهمی بر دل مردان، زنان و کودکان این سرزمین بود که شاید با هر طلوع و غروب خورشید چشم‌انتظار نگاه‌های مهربان و جهادی هستند.
مسئولان استانی و کشوری ما نیز باید نیم‌نگاه‌های خود به این منطقه را به یک نگاه کامل و انقلابی بدل کنند تا دیگر شاهد نگاه‌های معصوم و پردرد کودکی در نقطه‌ای غریب از این سرزمین نباشیم.

* حضور گروه‌های جهادی به صورت زنجیره‌ای در میان مردم
مسئول حوزه مطالعاتی حرکت‌های جهادی اندیشه‌ورزان جهادی گفت: یکی از نتایج عملی هم‌اندیشی اندیشه‌ورزان جهادی نهایی شدن سند چشم‌انداز حرکت‌های جهادی بود که جریان‌سازی این سند در بدنه حرکت‌های جهادی و کارگروه‌های تخصصی مورد بحث قرار گرفت و در پایان راه‌ها و روش‌های آن به تصویب رسید.
حجت‌الاسلام محمدعلی اخوان در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس اظهار داشت: سند چشم‌انداز در سال گذشته به دست رئیس مجلس خبرگان رهبری و امضای سردار نقدی با حضور سردار خراسانی و نخبگان جهادی رونمایی شد.
وی افزود: گروه‌های جهادی یک نمونه بزرگ از نیروی قوی و ارزشی در کشور است و این شبکه در روستاها و مناطق مختلف، مردم را منسجم می‌کنند.
اخوان تصریح کرد: گروه‌های جهادی به صورت زنجیره‌ای و هرمی در میان آحاد مردم حضور ملموسی دارند و می‌توانند به صورت لسانی و عملی مبلغ اقدامات مؤثر و کارآمدی نظام را به چشم و گوش مردم برسانند و مردم را ترغیب کنند تا با حضور در پای صندوق‌های رأی و انتخابات مجلس شورای اسلامی بار دیگر دلبستگی خود را به این انقلاب و نظام ثابت کنند.
وی گفت: در بیانیه‌ای که در اختتامیه دومین هم‌اندیشی اندیشه‌ورزان جهادی قرائت شد، تأکید شده است که ثمره انتخابات و حضور حداکثری مردم موجب وحدت و انسجام ملی است و نخبگان گروه‌های جهادی نیز با هم عهد و پیمان بستند و بر این مهم صحه گذاشتند.

* تأثیر لزوم حضور خواهران در اردوهای جهادی غیر قابل انکار است
سرپرست گروه دختران دانشجوی جهادگر در هم‌اندیشی اندیشه‌ورزان جهادی گفت: تأثیر و لزوم حضور خواهران در اردوهای جهادی به لحاظ نوع ارتباطات و خدمات ارائه شده، خاص در مناطق هدف امری غیر قابل انکار است.
مرضیه محمدی در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در منطقه چاه‌دادخدای قلعه‌گنج افزود: همان طور که در گزارش‌ها مشاهده می‌شود، نماینده‌های خواهران جهادگر از سراسر کشور در هم‌اندیشی بشاگرد در پیشبرد کارگروه‌ها نقش قابل توجهی داشته‌اند.
وی گفت: پس از آن هم با همکاری در مراحل بعدی کار نشان دادند که تصور اختصاص کار جهادی به برادران یا حتی حضور حداقلی و کمرنگ خواهران کاملا اشتباه بوده است و شاهد بودیم که از لحاظ سطح خدمات و فعالیت‌های انجام شده و همچنین از لحاظ روحیه و انگیزه، خواهران نه‌تنها پا به پای برادران بلکه در برخی موارد چند گام جلوتر نیز بودند.
سرپرست گروه دختران دانشجوی جهادگر در هم‌اندیشی اندیشه‌ورزان جهادی گفت: نقد و بررسی نقشه راه حرکت جهادی از اهداف برگزاری هم‌اندیشی اندیشه‌ورزان جهادی در قلعه‌گنج بود.
محمدی اظهار داشت: همایش قبلی در منطقه بشاگرد برگزار شد و با توجه به این که راه حاج‌ عبدالله والی باید ادامه پیدا می‌کرد و می‌کند و بنا به توصیه مؤکد رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه‌ای، قرار به بستن این نقشه و اجرایی کردن این عمل جهادی است.
وی افزود: خوب عمل کردن، حرکت‌های قبلی جهادی دانشجویان و شرایط خوب منطقه در راستای خدمت‌رسانی، ما را بر این داشت که در این منطقه دومین هم‌اندیشی اندیشه‌ورزان برگزار شود.
محمدی خاطرنشان کرد: باید و نبایدهای حرکت جهادی از دل این همایش‌ها بیرون می‌آید.
وی گفت: این هم اندیشی به مدت سه روز در بخش چاه‌دادخدا در شهرستان قلعه‌گنج برگزار شد و شرکت‌کننده‌ها با شناخت مناسب به این منطقه اعزام شدند.
محمدی افزود: بعد از برگزاری هم‌اندیشی بشاگرد در سال گذشته گروهی با محوریت حوزه مطالعات راهبردی حرکت‌های جهادی به تدوین و پالایش محتوای به دست آمده از کارگروه‌های بشاگرد پرداخت.
وی بیان داشت: در مرحله بعد اطلاعات دسته‌بندی شده، مورد نقد و بررسی تعداد زیادی از جهادگران قرار گرفت و در ادامه با پژوهشی در فرمایش‌های مقام معظم رهبری که سند چشم‌انداز بر اساس آن شکل گرفته است در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی و همچنین زیرشاخه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، بینشی، گرایشی و رفتارهای طبقه‌بندی صورت گرفته است و برای هر کدام از این موارد راهبردهایی در راستای تحقق چشم‌انداز در سال 1404 تعیین شد.
محمدی گفت: این سند پس از چند مرحله نظرسنجی و نقد و بررسی به تأیید رسید و رونمایی شد.

* حرکت‌های جهادی را به قله‌های عالی اهداف انقلاب نزدیک می‌کنیم
یکی از دانشجویان خواهر کارشناسی ارشد مترجمی زبان عربی از دانشگاه تهران اظهار داشت: انگیزه من برای شرکت در همایش اندیشه‌ورزان جهادی این است که با همفکری و هم‌اندیشی، رساندن حرکت جهادی را به قله‌های عالی اهداف انقلاب نزدیک کنیم و راهکارهای این امر را با هم پیدا کنیم.
وی در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس گفت: از دید من ضعف‌هایی در منطقه دیده می‌شود، اما فرهنگ و آداب این منطقه نیز مانند سایر نقطه‌های کشور اصیل و ناب است.
یک کارشناس حقوق از دانشگاه بجنورد نیز انگیزه خود را برای شرکت در همایش اندیشه‌ورزان جهادی بهتر اجرا کردن و نشان دادن راه‌ها از طریق مهارت‌ها و تجربه‌ها عنوان کرد.
وی بیان داشت: فرهنگ مردم منطقه در جای خود اصیل و ناب است، اما از لحاظ اقتصادی نسبت به قبل حرکت‌هایی در راستای بهبود انجام شده است.

* منطقه از لحاظ اقتصادی در رتبه پایینی قرار داشت
یکی از دانشجویان خواهر کارشناسی مهندسی اقتصاد کشاورزی از دانشگاه پیام نور خرم‌آباد نیز انگیزه خود برای شرکت در این همایش تبادل نظرها، همفکری با دیگر گروه‌های جهادی کشور و مطرح کردن راهکارها برای بهتر خدمت کردن به محرومان دانست.
وی در ارتباط با منطقه از لحاظ فرهنگی گفت: به دلیل برخی شرایط با فرهنگ آن‌ها آشنا نیستم، منطقه نیز مشکلاتی دارد و فرهنگ و آداب و رسوم مختص خود را دارند.
یک دانشجوی کارشناسی الهیات از دانشگاه پیام نور قم به خبرنگار فارس گفت: انگیزه من برای شرکت در این همایش این است که با استفاده از تجربه‌ها و تفکرات دیگر نخبگان جهادی و تجربه‌های شخصی در حد توان خود به مردم این منطقه کمک کنیم.
وی افزود: سطح فرهنگی منطقه نسبت به وضع اقتصادی در مقایسه با مناطقی که دیده بودم، خوب بود اما از لحاظ وضع اقتصادی در رتبه پایینی قرار داشتند.
یکی از دانشجویان خواهر فارغ‌التحصیل زیست‌شناسی از دانشگاه آزاد اسلامی مشهد ابراز داشت: تعامل با دیگر مسئولان اردوهای جهادی در سایر استان‌های کشور، انتقال تجربه‌ها، بازگو کردن ارائه مواردی که به آن فکر شده و مکتوب کردن برای تکمیل کردن نقشه راه حرکت‌های جهادی از اهداف شرکت در همایش بود.

کتاب تا‌خمینی‌شهر شایسته تقدیر جایزه جلال آل احمد

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی هر ساله به منظور ارج نهی به صاحبان قلم و اندیشه به برگزاری جایزه ادبی جلال آل احمد اقدام می‌نماید. این آیین با شکوه، چهار سال پیش بنیان نهاده شد و هر سال با توجه و عنایتی پیشتر پی گرفته می‌شود. نام جلال بدان جهت بر این جایزه بی‌مانند در میان جوائز نهاده شد تا از این نویسنده متعهد و قلم زن آگاه و دردمند، جامعه را جهتی باشد و او را نیز در تکریم اندیشه و قلم، نامی در میان به دغدغه های جامعه پرداخت. به تاریخ پیوست از خدمت و خیانت روشنفکران نوشت و در تودرتوی نوشته ها به نقد گرایید تا تنبیهی باشد برای جوشش و حرکت در مسیر تعالی.

چگونگی ارزیابی و گزینش آثار

در چهارمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد دبیرخانه با درج فراخوان در روزنامه ها و رسانه های جمعی به جمع آوری آثار نویسندگان مبادرت ورزید. آنگاه به منظور انتخاب هیئت داوران جلسات هیئت علمی برگزار شد، در مرحله نخست داوری بر اساس آیین نامه جایزه ادبی جلال آل احمد کتاب های تالیفی چاپ اول 1389 در چهار موضوع داستان، نقد ادبی، تاریخ نگاری و مستندنگاری توسط 16 داور مورد ارزیابی قرار گرفت و از میان 4854 اثری که به دبیرخانه ارسال شده بود، تعداد 34 عنوان کتاب به مرحله بعد راه یافت. سپس کتاب های راه یافته به مرحله دوم توسط 102 داور از اساتید و صاحب نظران هر حوزه بررسی شد. و سر انجام از میان آثار راه یافته به مرحله نهایی تعداد 6 کتاب به عنوان برگزیده و شایسته تقدیر انتخاب شد. آنچه فراروی شما مخاطبان گرامی قرار دارد، گزارش اجمالی از کتاب تاخمینی شهر می‌باشد که در چهارمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد حوزه مستند نگاری شایسته تقدیر شد.



معرفی کتاب تا خمینی شهر:

حاج عبدالله والی در یک نگاه

نام: عبدالله

نام خانوادگی: والی

سال تولد: 1327

شغل: کارمند بانک صادرات، مأمور به کمیته امداد امام خمینی(ره)، در سمت مدیرکل کمیته امداد بشاگرد

اولین سفر شناسایی به بشاگرد: 1360

هجرت به بشاگرد به دستور امام و شروع به کار در منطقه: 1361

مدت خدمت و جهاد در بشاگرد: 23 سال

ارتحال: 8 اردیبهشت 1384، در اثر سکته قلبی

ادامه نوشته

بسته پیشنهادی کتابخانه جهادی توسط کتابستان

بسته پیشنهادی شماره ۱: ویژه مسافرت های جهای

بسته پیشنهادی چیست؟

«کتابستان» یک فروشگاه ساده ی کتاب نیست، چشم انداز «کتابستان» مجموعه ای تخصصی در حوزه کتاب است که با توکل بر خدا قصد دارد گام به گام به سمت آن حرکت کند.

«بسته پیشنهادی» با هدف رفع نیاز مخاطبان در حوزه های مختلف قصد دارد تا انتخاب و تهیه کتاب را برای تسهیل کند. اولین «بسته پیشنهادی کتابستان» ویژه گروه های جهادی است که نوروز خود را با خدمت به مردم سپری می کنند. این بسته پیشنهادی سعی داشته است با ترسیم نقشه کلی در مواردی که می شود از کتاب استفاده کرد به قسمت فرهنگی مسافرت ها کمکی کرده باشد.

شرح بسته پیشنهادی

با توجه به ظرفیت های مختلف مسافرت جهادی می توان از کتاب در قسمت فرهنگی داخلی و خارجی مسافرت استفاده کرد و با برنامه هایی به توسعه کتابخوانی کمک کرد. قطعاً برنامه هایی که روحیه کتابخوانی را ترویج می دهند در اولویت بیشتری نسبت به برنامه های تجهیز قرار دارند، هرچند برگزاری همزمان آنها منافاتی ندارد.

با توجه به فرصت کم و آغاز به کار تازه این بخش، در مواردی نقص و کمبود وجود دارد که ان شاءالله در گام های بعدی و به کمک دوستان تکمیل شود.

فرهنگی خارجی

1- مسابقه کتابخوانی

یکی از ساده ترین برنامه ها جهت ترویج کتابخوانی «مسابقه کتابخوانی» برای سنین مختلف است. این برنامه در روستاها و شهرهای محل مسافرت جهادی قابلیت برگزاری دارد. شما می توانید با کتاب یا قسمتی از کتابی که انتخاب می کنید یک هدف فرهنگی را دنبال کنید، که مشکل یا معضل منطقه است و به طور غیرمستقیم بر آن اثر بگذارید.

از آنجایی که انتخاب کتاب متناسب برای همه مسافرت های جهادی در توان «کتابستان» نیست، شما می توانید برای انتخاب کتاب از مشاورین و کتاب های کتابستان کمک بگیرید. علاوه بر آنکه در صورت خرید کتاب با تعداد بالا  علاوه بر تخفیف(تا ۱۰%)، «کتابستان» به صورت رایگان آزمون مربوط به «کتاب انتخابی شما» را طراحی خواهد کرد.

2- تجهیز کتابخانه مدارس، مساجد و …

رویه معمول و غالب مسافرت های جهادی این است که برای تجهیز کتابخانه ها از انتشاراتی ها و سازمان ها کمک می گیرند که حاصل اکثرشان مقادیری کتاب بنجل و به درد نخور است! بهتر آن است همانطور که برای پروژه های عمرانی دست به جیب می شویم برای کارهای فرهنگی هم مایه بگذاریم و کتابخانه های روستایی را با کتاب های خوب و نو پر کنیم!

در این زمینه هم می توانید به جای گشتن در مغازه های خیابان انقلاب همه نیاز خود را یکجا از «کتابستان» برآورده کنید.

به کمک دوستان برای بسته های بعدی فهرست پیشنهادی هم ارائه خواهیم داد.

فرهنگی داخلی

1- کتابخانه داخلی مسافرت جهادی

مسافرت جهادی دانشجویی و نداشتن کتابخانه داخلی کسر شأن است. یک راه فراهم کردن چنین کتابخانه ای استفاده از کتاب های شرکت کنندگان است. این کار علاوه بر معیوب یا مفقود شدن احتمالی کتاب های خلق الله نمی تواند هدف یا رویکرد خاصی داشته باشد، صرفاً ملغمه ای است از نظرات و افکار مختلف! گُلِ «بسته پیشنهادی کتابستان» هم در همین قسمت است که البته هنوز کامل نیست!

«کتابخانه جهادی کتابستان» در سرفصل ها و سیاست های زیر گزینش شده اند:

دسته الف: کتب مرجع که در جهادی به آن نیاز می شود و یا کتاب هایی که قطوری که جهادی فرصتی است برای تورق یا آشنایی با آنها!

دسته ب: کتب اعتقادی که می شود در جهادی مورد بحث قرار گیرد.

دسته ج: کتب جهاد و رمان، که مربوط است به خاطرات انقلاب و دفاع مقدس که دو زمینه «جهاد» برای مردم ما بودند.

دسته د: کتب شعر و طنز که هم فضای خستگی جسمی را از بین می برد و هم قابل استفاده برای مشاعره و دیگر برنامه های داخلی جمع جهادی.

دسته ه: کتب کوچک که مناسب مطالعه کامل در مسافرت جهادی هستند.

دسته ز: کتاب هایی که در فعالیت های فرهنگی خارجی کاربرد دارند.

لیست تفصیلی و عناوین کتب هر فصل و توضیحات چگونگی سفارش را در فایل ضمیمه مشاهده کنید، شما می توانید لیست را به انتخاب خود کم و زیاد کنید. هدف ما لیست نسبتا کاملی با هزینه بین ۲۰۰ الی ۴۰۰ هزار تومان بوده است(شامل ۱۰% تخیفیف).

2- مسابقه کتابخوانی

شما می توانید برای جمع داخلی مسافرت هم «مسابقه کتابخوانی» با همان تفصیلات فوق ترتیب دهید.

3- یادبود مسافرت

معمولاً در پایان مسافرت هدیه ای به جهادگران تقدیم می شود، علاوه بر اینکه این یادبود را می توانید با ده درصد تخفیف از «کتابستان» انتخاب کنید، ما به شما چند عنوان زیر را پیشنهاد می کنیم:

- نهج البلاغه/ترجمه شیروانی/با جلد چرمی در قطع پالتویی/۶۳۰۰(با ۱۵ درصد تخفیف)

-صحیفه سجادیه همراه با ترجمه/ با جلد چرمی در قطع پالتویی/۳۵۰۰(با ۱۵ درصد تخفیف)

-کتاب دغدغه های فرهنگی/سخنان مقام معظم رهبری.

-انسان ۲۵۰ ساله/تاریخ ائمه معصومین ع از نگاه و زبان مقام معظم رهبری به تفکیک.

-حدیث انقلاب/شمس آل احمد/نگاه زیبایی به انقلاب و امام خمینی ره از زبان نویسنده کتاب!

لطفاً برای سفارش «کتابخانه جهادی» توضیحات کامل فایل ضمیمه را مطالعه کنید. برای هماهنگی می توانید با ایمیل یا شماره تماس بگیرید یا بصورت حضوری به فروشگاه کتابستان واقع در متروی میدان شهدا مراجعه کنید.

منبع: کتابستان 

ثبت نام جهادی نوروز 91 گروه جهادی اصحاب رسانه آغاز شد

گروه جهادی اصحاب رسانه، متشکل شده از چندین خبرنگار در پایگاه های خبری، اقدام به برگزاری اردوی جهادی نموده است. افرادی که در این گروه جهادی ثبت نام می کنند بعد از اتمام طرح، خاطرات، دیدگاه های خود را تحت وب های شخصی با رویکرد ترویج فرهنگ جهادی منتشر خواهند کرد.

منطقه هدف: استان کرمان

زمان: 26 اسفند تا 10 فروردین

دوستان علاقه مند برای ثبت نام در این گروه جهادی می توانند مشخصات خود را شامل:

 نام- نام خانوادگی- شماره تماس- محل سکونت- رشته تحصیلی- دانشگاه محل تحصیل- عرصه های فعالیت در جهادی- آدرس وب- ادرس پست الکترونیک
را به صورت کامنت خصوصی در وبلاگ گروه جهادی سفیر درج نمایند.
مهلت ثبت نام: 17 اسفند 1390

آن پيشرفت اقتصادى كه فاصله‌ بين طبقات مردم را زياد كند، مورد نظر اسلام نيست

اسلام به ملت ها استقلال و آزادى مى‌دهد؛
هم آزادى در محيط زندگى خودشان - آزادى از قدرت هاى ديكتاتور و مستبد، آزادى از خرافات و جهالت ها، آزادى از تعصب هاى جاهلانه و كج فكري ها -
و هم آزادى از كمند قدرت اقتصادى و فشار سياسى استكبار.
اسلام به ملت ها رفاه و پيشرفت اقتصادى همراه با عدالت اجتماعى هم مى‌دهد.
آن پيشرفت اقتصادى كه فاصله‌ بين طبقات مردم را زياد كند، مورد نظر اسلام نيست.
آن نسخه‌ى اقتصادى كه امروز كشورهاى غربى براى مردم دنيا مى‌پيچند و ارائه مى‌دهند كه طبقاتى را مرفه مى‌كند و رونق اقتصادى را بالا مى‌برد و به قيمت ضعيف شدن و فقير شدن و زير فشار قرار گرفتن طبقاتى از جامعه تمام مى‌شود؛ اين را اسلام نمى‌پسندد.
رفاه اقتصادى همراه با عدالت، همراه با روح مواسات و همراه با روح برادرى، باز در سايه‌ى اسلام به‌دست مى‌آيد.

بيانات مقام معظم رهبری در ديدار با ميهمانان داخلى و خارجى دهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (ره)

مشاركت گروه هاي جهادي در برنامه های عمراني عتبات عاليات

رئيس سازمان بسيج سازندگي از مشاركت گروه هاي جهادي سراسر كشور در برنامه هاي عمراني عتبات عاليات خبر داد.

به گزارش مركز اطلاع رساني بسيج سازندگي؛ سردار مجيد خراساني رئيس سازمان بسيج سازندگي اظهار داشت: سال 91 سال اجراي پروژه هاي عمراني در عتبات عاليات توسط گروه هاي جهادي است كه در برنامه ريزي انجام شده سهم هر استان مشخص شده است.

وي بيان داشت: در سال جاري نيز سازمان بسيج سازندگي در زمينه جمع آوري كمك هاي مردمي به ويژه در ماه هاي محرم و صفر در سراسر كشور براي كمك به ساخت و بازسايي حرم امامان معصوم (ع) در عتبات عاليات شركت فعال داشت.

سردار خراساني در پايان خاطرنشان كرد: اوايل سال آينده مكان دقيق فعاليت هاي گروه هاي جهادي در عتبات عاليات مشخص خواهد شد.

منبع: مركز اطلاع رساني سازمان بسيج سازندگي

تدوين سالنامه جهادي توسط گروه جهادي منتظران خورشيد

سالنامه (سررسيد) جهادي سال 1391 هجري شمسي توسط گروه جهادي منتظران خورشيد تدوين و منتشر شد.
احسان شادماني، عضو شوراي اين گروه جهادي و مدير پروژه سالنامه جهادي گفت: نظر به جايگاه بي بديل خدمت رساني و توجه به اقشار محروم و مستضعف جامعه در گفتمان دين مبين اسلام و كلام گهربار حضرت امام خميني و توصيفات و تمجيد هاي كم نظير امام خامنه اي در خصوص جوانان جهادگر، بر آن شديم تا براي ماندگاري بيش از پيش حركت هاي جهادي سالنامه اي را با محتوايي پر مغز تهيه نماييم.
شادماني با اشاره به ماندگاري ابزار هنر تصريح كرد: از آنجايي كه سالنامه، يكي از موثرترين ابزار تبليغاتي و مورد توجه كليه اقشار در هر رده سني و سطح تحصيلي در طول يك سال مي باشد و نيز با توجه به عدم شناخت كافي عموم جامعه و حتّي نخبگان و برخي مسئولان از اردو هاي سازندگي و خدمت رساني، يقيناً انتشار سالنامه به ترويج اين حركت ارزنده در جامعه كمك شاياني مي نمايد.
عضو شوراي مركزي گروه جهادي منتظران خورشيد در خصوص بخش هاي مختلف اين سالنامه گفت: جهاد و خدمت رساني در آيات، روايات و احاديث، كلام امام راحل و امام حاضر و برخي بزرگان همچون علامه شهيد مطهري و ساير شهداء، معرفي 12 شهيد برجسته در حوزه محروميت زدايي، تاريخ تاسيس 200 گروه جهادي و 1000 واقعه جهادي از صدر اسلام تا كنون بخش هايي از اين سالنامه مي باشد.
مدير پروژه سالنامه جهادي ادامه داد: كليه فعالان گروه هاي جهادي در كشور و علاقمندان به فعاليت در اين حوزه مي توانند با مطالعه اين سالنامه كه چكيده اي از پرمغزترين محتواي چندين كتاب را در خود دارد نسبت به زوايا و ابعاد گوناگون حركت هاي جهادي آشنا شوند.
شادماني اصلي ترين مشكل پيش رو را مسايل مالي مطرح كرده و ادامه داد: با توجه به آنكه اين حركت به صورت خود جوش و بدون پشتوانه مالي از سوي هر دستگاه يا نهادي صورت گرفته است، اميدوارم با اتكاء به اخلاص بچه هاي جهادي بتوانيم اين مشكل را برطرف نماييم.
قابل ذكر است افراد و دستگاه هاي علاقمند جهت تهيه اين سالنامه مي توانند با شماره 09194900119 يا سامانه 300013571122 تماس گرفته و يا به پایگاه اینترنتی گروه جهادي منتظران خورشيد مراجعه نمايند.

کسب رتبه دوم جشنواره تلخ و شیرین توسط وبلاگ گروه جهادی خادم الشهداء فردوس

وبلاگ گروه جهادی - دانشجویی خادم الشهداء فردوس موفق به کسب مقام دوم کشوری وبلاگ نویسی، در سومین جشنواره تلخ و شیرین شد. 

جشنواره جشنواره تلخ و شیرین با اهداف و رويكردهاي مختلفي برگزار مي گردد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1-    ايجاد و ارتقاء تشكل هاي هنري دانشجوئي و شناخت و شكوفائي استعدادهاي هنري در رشته هاي مربوطه،

2-    منقّح و مكتوب نمودن مجموعه آثار در قالب نرم افزارها و كتب منتشر شده جهت بهره گيري سايرين

3-    شناخت و ترويج رفتارها ، خلاقيت ها و فرهنگ هاي صحيح و قابل الگوبرداري در زندگي دانشجوئي

4-    توجه دادن دانشجويان و ساير مخاطبين جشنواره به ارزش و جايگاه دوران زندگي دانشجويي جهت بهره‌گيري بيشتر از آن


منبع خبر: http://www.caaj.ir/main

بی تفاوتی انسان در مقابل فقر فقيران و محرومان، یكى از نشانه‌هاى تكذيب دين است

در دعاى روزهاى ماه رمضان مى‌گوييم: «الّلهم اغن كلّ فقير. الّلهم اشبع كلّ جائع. الّلهم اكس كلّ عريان(1)».

اين دعا فقط براى خواندن نيست؛

براى اين است كه همه خود را براى مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محروميت از چهره‌ى محرومان و مستضعفان موظّف بدانند.

اين مبارزه، يك وظيفه‌ى همگانى است. در آيات قرآن مى‌خوانيم:

«أ رأيت الّذى يكذّب بالدّين. فذلك الّذى يدعّ اليتيم. و لايحضّ على طعام المسكين(2)».
يكى از نشانه‌هاى تكذيبِ دين اين است كه انسان در مقابل فقر فقيران و محرومان بى‌تفاوت باشد و احساس مسؤوليت نكند.
در ماه رمضان، به بركت روزه، طعم گرسنگى و تشنگى و نرسيدن به آنچه اشتهاى نفس انسان است را درك كرديم و چشيديم.
اين بايد ما را به احساس مسؤوليتى كه اسلام در قبال مسأله‌ى مهمّ فقر و فقير از يكايك مسلمانان خواسته است و بر دوش آنان وظيفه نهاده است، نزديك كند.

بيانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عيد فطر 1381/09/15


1- بحارالأنوار،مجلسی،ج 95 ،ص 120

2-سوره مبارکه الماعون آيات 1-3

ثبت نام اردوی جهادی نوروز 91 گروه جهادی دانشجویی خادم الشهدا فردوس آغاز شد

ثبت نام اردوی جهادی نوروز 91 گروه جهادی دانشجویی خادم الشهدا فردوس آغاز شد. این اردو از تاریخ 2 تا 13 فروردین 91 برگزار خواهد شد.

افراد علاقمند می توانند برای ثبت نام در این اردو، فرم ثبت نام را تکمیل نمایند.

ثبت نام سفر جهادی نوروز 91 فارغ التحصیلان دبیرستان مفید2 آغاز شد

ثبت نام سفر جهادی نوروز 91 فارغ التحصیلان دبیرستان مفید2 آغاز شد. گروه جهادی فارغ التحصیلان دبیرستان مفید2 شرایط شرکت در این مسافرت را اینگونه اعلام کرده است:
لطفا موارد زیر را مطالعه نموده و در صورت تمایل به شرکت در مسافرت، فرم ثبت نام را حداکثر تا تاریخ 19 اسفند 90 تکمیل نمایید. لازم به ذکر است بعد از تاریخ فوق ثبت نام به هیچ وجه صورت نمی پذیرد.
1. جلسه توجیهی برای کلیه شرکت کنندگان، روز جمعه نوزدهم اسفند 90 در محل دبیرستان خواهد بود. حضور تمامی شرکت کنندگان در سفر، در این جلسه الزامی می باشد.
2. وسیله رفت و برگشت به مسافرت، قطار درجه یک می باشد. زمان حضور در راه آهن ساعت 14:15 چهارشنبه 24 اسفند 90 و همچنین زمان دقیق حرکت برگت ساعت 14:10 روزیکشنبه، ششم فروردین می باشد.(از خرمشهر)
3. افرادی که به هر دلیلی نمی توانند از ابتدا تا انتها در مسافرت شرکت داشته باشند، لازم است بازه حضور خود را در هنگام ثبت نام مشخص نمایند.
4. تهیه وسیله نقلیه برای کسانی که به طور کامل در مسافرت شرکت نمی کنند، بر عهده خودشان است.
5. هزینه سفر برای شرکت کنندگان 100 هزار تومان بوده که پرداخت آن برای همه الزامی است و ثبت نام منوط به پرداخت آن است.(دوستانی که به طور کامل در مسافرت شرکت نمی کنند، در روز پایانی با آنها تسویه حساب خواهد شد.)
6. پرداخت مبلغ سفر به سه روش زیر امکانپذیر می باشد:
الف)واریز به شماره حساب 6-1520680-800بانک پارسیان به نام سیدحامد میرقادری و درج شماره فیش واریزی در فرم ثبت نام (شماره شبا: IR480540108980001520680006)
ب)واریز به کارت شماره 8491 4391 0610 6221به نام سیدحامد میرقادری و درج شماره کارت مبدأ در فرم ثبت نام
ج)پرداخت نقدی به اعضای تیم اجرایی(سجاد خانی/احمدلو14/میرقادری15/صدریا16) و درج نام ایشان در فرم ثبت نام
7. پس از ثبت نام، در صورت انصراف از شرکت تا تاریخ 20 اسفند90 (3 روز قبل حرکت) تمامی وجه بازپرداخت می شود. پس از این تاریخ 30هزار تومان از این مبلغ کسر خواهید گردید و باقی آن عودت داده خواهد شد.
8. حضور افراد میهمان به تعداد محدود در صورت موافقت مسئول مسافرت امکان پذیر است.(تیم اجرایی پس از ثبت نام میهمانان، تایید ثبت نام ایشان را متعاقبا اعلام می کند.)
9. در صورت تکمیل شدن ظرفیت اولویت با کسانی است که زودتر ثبت نام نموده اند.
10. تمامی شرکت کنندگان موظف به رعایت نظم داخلی مسافرت بوده و در صورت عدم رعایت، تصمیم مسئول مسافرت در مورد وی لازم الاجرا خواهد بود. ضمنا ایمیل jahadi91@gmail.com جهت کسب اطلاعات بیشتر معرفی می شود.

کمک به محرومان به وسیله تشکیلات خانوادگی

جوانان اجتماعات خانوادگى تشكيل دهند و كمك هاى افراد خانواده را جمع كنند و در درجه اوّل به مصرف فقرا و نادارهاى همان خانواده و فاميل برسانند و اگر نيازى نبود، به فقراى ديگر رسيدگى كنند.
امروز در جامعه‌ى ما فقر وجود دارد.
وظيفه‌ى ما به عنوان نظام اسلامى، ريشه‌كن كردن فقر در جامعه است.
نبايد در جامعه محروميت باشد.
اين تكليف ماست به عنوان دولت، به عنوان نظام اسلامى، به عنوان آحاد مردم.
«كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعيته»؛ اين وظيفه‌ همه است.
هر كدام به نحوى تجمل و اسراف و زياده‌روى را كم كنيم. اين درس ماه رمضان است. اين كار، همت و گذشت و بصيرت و آگاهى مى‌خواهد. از خداى متعال كمك بخواهيم.
خانواده‏ هاى بسيارى هستند كه نه از روى تن‏ پرورى و تن به كار ندادن، بلكه به معناى واقعى كلمه محروم و مستمندند.
بايد اينها را شناسايى و پيدا كنيد -كار مشكلى هم نيست- و به اينها كمك نماييد.


بيانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عيد فطر 1381/09/15

طرح پیشنهادی دفترچه روستا برای جمع آوری اطلاعات منطقه هدف جهادی

گروه جهادی وارثان زمین طرحی را برای دفترچه روستا به منظور جمع آوری اطلاعات نسبتا کامل از هر روستا ارائه داده است.
از دوستان دعوت می شود نظرات خود را برای تکمیل این دفترچه اعلام نمایند.

طرح پیشنهادی دفترچه روستا به 3 بخش کلی تقسیم می شود:

1- اطلاعات منطقه و اطلاعات کلی روستا

2- اطلاعات فرهنگی و آموزشی روستا

3- اطلاعات خانوارها و افراد مستعد روستا در همه رده های سنی
                                                                

1- اطلاعات منطقه و اطلاعات کلی روستا

•   معرفی روستا
نام  استان/شهرستان/بخش/منطقه و روستا
فاصله و کروکی روستا(آدرس و فاصله از شهرستان)
نوع راه روستایی
شرایط امنیتی روستا
نام شورا یار و دهیار روستا(شماره تماس)
...

•  اطلاعات جمعیت
تعداد خانوارها
جمعیت روستا به تفکیک جنسیت
جمعیت روستا به تفکیک رده سنی
میانگین جمعیت خانواده ها
وضعیت رشد جمعیت در چند سال گذشته
دارا بودن شناسنامه و کارت ملی

•  اطلاعات زیست محیطی و کشاورزی و معیشتی
شغل غالب روستاییان
منابع درآمدی
وضعیت کشاورزی/ نوع کشاورزی در فصول مختلف/آفت ها و مشکلات/ نوع محصولات/ چگونگی عرضه محصولات
وضعیت دامداری /نوع و چگونگی عرضه/بیماری ها رایج و مشکلات دام
وضعیت آب کشاورزی/تعداد پمپ و یا چاه آب/نوع و مالکیت پمپ آب/مشکلات روستاییان در مصرف آب
وضعیت پوشش گیاهی روستا/نوع و کیفیت درختان میوه در روستا
وضعیت آب هوا در فصول مختلف سال
چگونگی کار بیرون از روستا و یا بیرون از شهرستان برای روستاییان

•  وضعیت  رفاهیوجود مسجد یا حسینیه/ و یا محل تجمع و برگزاری مراسمات /وضعیت و امکانات(تاریخ ساخت و نام متولی)
زمان حضور روحانی(نام و شماره تماس روحانی)
محل اسکان روحانی و مبلغ
وضعیت و کیفیت آب آشامیدنی
وضعیت برق روستایی (چندمین سال حضور برق در روستا)
وضعیت تلفن روستایی(ثابت و همراه)
چگونگی تامین گاز
وضعیت پوشش امواج تلویزیون و ماهواره
وضعیت زمین بازی و...

2- اطلاعات فرهنگی و آموزشی:
• 
اطلاعات آموزشی:معرفی مدارس روستا به همراه امکانات و ظرفیت هر مدرسه
تعداد محصلین روستا به تفکیک جنسیت و رده های تحصیلی
نام و شماره تماس مدیر مدرسه ودر صورت امکان معلمین
وضعیت توان علمی و آموزشی معلمان (بومی یا غیر بومی)
در صورت نبود مدرسه در روستا چگونگی تحصیل محصلین روستا(کدام مدرسه در کدام منطقه و روستا)
وضعیت تحصیلی محصلین
تعداد و جنسیت و رده سنی نفراتی که ترک تحصیل کردند و چرایی آن
تعداد بی سوادان بزرگسال و یا احیانا نوجوان روستایی
رشته های تحصیلی و دروس مورد علاقه محصلین
تعداد و جنسیت و مقطع و رشته دانشجویان روستا
تعداد طلبه در روستا (سطح و پایه و محل تحصیل)

•  اطلاعات فرهنگی:- سنت ها و رسوم و خرافات
- جوانان و نوجوانان پسر
- جوانان و نوجوانان دختر

•  سنت ها و آداب و رسوم و خرافات:
چگونگی برگزاری مراسمات مذهبی(اعیاد، محرم، ماه رمضان و...)
چگونگی مراسمات تدفین و عزاداری
چگونگی برگزاری مراسمات عروسی
چگونگی برگزاری مراسمات تولد فرزند
خرافات رایج بین مردم روستا
مکانهای زیارتی مورد توجه مردم

•  جوانان و نوجوانان پسر:
میزان استقبال از حضور جهادگران
علاقمندی های ورزشی و فرهنگی
میزان اطلاع از احکام شرعی و اعتقادات
فضایل اخلاقی شایع بین آنان
رذایل اخلاقی شایع بین آنان
سن بلوغ
سن ازدواج
موانع ازدواج
معیارهای انتخاب همسر
نگاه به زن و جایگاه زن (مادر، خواهر، همسر)
تعداد پسران در شرف ازدواج
رعایت مسائل اخلاقی (ارتباط با نامحرم و...)
وضعیت و تمایل به اعتیاد بین جوانان و نوجوانان
میزان تمایل و اعتقاد به حضور در مراسمات مذهبی(نماز جماعت، هیئت و...)
نقش جوانان ونوجوانان در تامین مایحتاج خانواده
ساعت های کاری و استراحت در روز
وضعیت تحصیلی
دلایل ترک تحصیل
تعداد و رشته دانشجویان
میزان تمایل به تحصیلات حوزوی
آینده بینی و امید به آینده
تعریف خوشبختی
تفریحات و سرگرمی در ساعات فراغت
استفاده از کامپیوتر و موبایل(بلوتوث) و cd و dvd و ماهواره و تلویزیون و تاثیرات رفتاری روی آنان
میزان پایبندی به نظام و رهبری
میزان شناخت دشمن و استکبار جهانی
دغدغه های ذهنی
میزان تاثیر پذیری از وهابیت و دیگر فرق ضاله
گرایشات سیاسی
میزان مطالعه (کتاب، روزنامه و...)
میزان روحیه وحدت و یک دلی در بین جوانان و نوجوانان روستا
شناسایی افراد مستعد و با انگیزه جهت یادگیری و شناخت استعدادها و پتانسیل های آنان

•  جوانان و نوجوانان دختروضعیت پوشش و حجاب
نقش در تامین مایحتاج خانواده علاوه بر خانه داری
هنرها و توانمندی های زنان و دختران روستا(صنایع دستی و...)
وضعیت بهداشتی و بیماریهای شایع
سن بلوغ
سن ازدواج
موانع ازدواج
معیارهای انتخاب همسر
تعداد دختران در شرف ازدواج
تعداد زنان مطلقه و بیوه در روستا و چگونگی امرار معاش
چگونگی روابط با شوهر، برادر و پدر
میزان اطلاع از روشهای همسرداری و تربیت فرزند
وجود ازدواج تحمیلی در روستا
نقش پدر و برادر در ازدواج دختران
رعایت مسائل اخلاقی (ارتباط با نامحرم و...)
وضعیت اعتیاد بین زنان و دختران
تمایل به مقابله با اعتیاد و قاچاق مواد مخدر
نقش زن در مدیریت مالی خانواده
فضایل اخلاقی شایع بین آنان
رذایل اخلاقی شایع بین آنان(حسادت، سخن چینی، تجمل گرایی،...)
میزان اطلاع از احکام شرعی و اعتقادات(تمایل به یادگیری)
هیئت و محافل ذکر
ساعت های کاری و استراحت در روز
وضعیت تحصیلی
دلایل ترک تحصیل
میزان تمایل به تحصیلات حوزوی
تعداد و رشته دانشجویان
میزان و چرایی افسردگی
آینده بینی و امید به زندگی
تعریف خوشبختی
تفریحات و سرگرمی در ساعات فراغت
استفاده از کامپیوتر و موبایل(بلوتوث) و cd و dvd و ماهواره و تلویزیون و تاثیرات رفتاری روی آنان
میزان پایبندی به نظام و رهبری
میزان شناخت دشمن و استکبار جهانی
دغدغه های ذهنی
میزان تاثیر پذیری از وهابیت و دیگر فرق ضاله
گرایشات سیاسی
میزان مطالعه (کتاب، روزنامه و...)
میزان روحیه وحدت و یک دلی و ارتباط با همسایه
شناسایی افراد مستعد و با انگیزه جهت یادگیری و شناخت استعدادها و پتانسیل های آنان
 

ثبت نام جهادی نوروز 91 گروه جهادی مسافران خورشید آغاز شد

ثبت نام اردوی جهادی نوروز ۱۳۹۱ گروه جهادی مسافران خورشید آغاز شد. این اردو در روستاهایی از شهرستان  دهلران واقع در استان ایلام برگزار خواهد شد. از دوستانی که تمایل به حضور در این اردو دارند دعوت می شود مشخصات خود را به شماره ۰۹۱۹۹۹۰۳۶۷۹ ارسال نمایند.

مصرف‌گرايى و تجمل مانع کمک به محرومان

يكى از عواملى كه نمى‌گذارد دست كسانى كه توانايى كمك دارند، به يارى فقرا دراز شود،
روحيه‌ مصرف‌گرايى و تجمل در جامعه است.
براى جامعه بلاى بزرگى است كه ميل به مصرف، روزبه‌روز در آن زياد شود و همه به بيشتر مصرف كردن، بيشتر خوردن، متنوع تر خوردن، متنوع تر پوشيدن و دنبال نشانه‌هاى مد و هر چيز تازه براى وسايل زندگى و تجملات آن رفتن، تشويق شوند.
چه ثروت ها و پول هايى كه در اين راه ها هدر مى‌رود و از مصرف شدن در جايى كه موجب رضاى خدا و رفع مشكلات جمعى از مردم است، باز مى‌ماند!
مصرف‌گرايى براى جامعه بلاى بزرگى است.
اسراف، روزبه‌روز شكاف هاى طبقاتى و شكاف بين فقير و غنى را بيشتر و عميق تر مى‌كند.
يكى از چيزهايى كه لازم است مردم براى خود وظيفه بدانند، اجتناب از اسراف است.
دستگاه هاى مسؤولِ بخش هاى مختلف دولتى، بخصوص دستگاه هاى تبليغاتى و فرهنگى -به‌ويژه صدا و سيما- بايد وظيفه‌ خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف‌گرايى و تجمّل‌گرايى سوق ندهند؛ بلكه در جهت عكس، مردم را به سمت قناعت، اكتفا و به اندازه‌ لازم مصرف كردن و اجتناب از زياده‌روى و اسراف دعوت كنند و سوق دهند.
مصرف‌گرايى، جامعه را از پاى درمى‌آورد. جامعه‌اى كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد، در ميدان هاى مختلف شكست خواهد خورد. ما بايد عادت كنيم مصرف خود را تعديل و كم كنيم و از زيادي ها بزنيم.


بيانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عيد فطر 1381/09/15

ثبت نام جهادی نوروز 91 بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد شهرری آغاز شد

گروه جهادی “قافله عشق” بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد شهرری در نظر دارد اردوی جهادی نوروز ۱۳۹۱ را در شهرستان آبادان در استان خوزستان برگزار نماید. لذا از دانشجویان علاقمند به شرکت در این اردوی جهادی برای ثبت نام دعوت به عمل می آید.

برای ثبت نام الکترونیکی در این اردو به این آدرس پایگاه اینترنتی بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد شهرری مراجعه نمایید.

بعد از پر کردن فرم ثبت نام، به صفحه اصلی ثبت نام هدایت می شوید. بعد از چند دقیقه ایمیل تایید عضویت برای شما ارسال می شود، در صورت دریافت ایمیل فرم شما ارسال شده و از ارسال دوباره خودداری کنید.

در صورت بروز هر گونه مشکل می توانید با ایمیل های Jahadi@basijrey.com و Admin@basijrey.com مکاتبه نمایید.

مواسات، يعنى به سراغ محرومین رفتن

همه بايد خود را موظّف به مواسات بدانند.
مواسات يعنى هيچ خانواده‏ اى از خانواده‏ هاى مسلمان و هم‏ ميهن و محروم را با دردها و محروميتها و مشكلات خود تنها نگذاشتن؛
به سراغ آنها رفتن و دست كمك‏ رسانى به سوى آنها دراز كردن.
امروز اين يك وظيفه جهانى براى همه انسان هايى است كه داراى وجدان و اخلاق و عاطفه انسانى هستند؛
اما براى مسلمانان، علاوه بر اين‏كه يك وظيفه اخلاقى و عاطفى است، يك وظيفه دينى است.
به همسايه‌ها و فقرا رسيدگى كنيد.
يكى از عواملى كه نمى‌گذارد دست كسانى كه توانايى كمك دارند، به يارى فقرا دراز شود،
روحيه‌ مصرف‌گرايى و تجمل در جامعه است.

بيانات مقام معظم رهبری در خطبه‌هاى نماز عيد فطر 1381/09/15

گزارش حرکت جهادی بهمن 90 گروه جهادی فداییان عدالت

گروه جهادی فداییان عدالت گزارش حرکت جهادی بهمن 90 در شهرستان عنبرآباد در استان کرمان را به شرح زیر منتشر کرد:

وضعیّت اسفناک فرهنگی و آموزشی روستاهای عنبرآباد (بهمن 90)
تیغ سیاه، چهارتخته، بوسه هاک، کلچات و ... ناکجا آبادهایی هستند از شهرستان عنبرآباد، استان کرمان و کشور ایران در بهمن 1390، که کلاس های درسشان چادری است آنهم بدون امکانات، بدون بخاری و صندلی و زیلو و تابلوی وایت برد و امکانات آموزشی و حتی دستشویی!!! چه برسد به کامپیوتر و اینترنت و ... .
معلم، دل پرخونی داشت؛ می نالید از نبود امکانات آموزشی و مشکلات عدیده تحصیلی بچه ها. بچه ها مثل بید می لرزیدند از سرما؛ کلاس با دیوار و سقف چادری، با زمین سرد بدون بخاری و بدون فرش. البته اینها برای بچه های ابتدایی بود که کلاس داشتند. اما چه می کردند بچه های راهنمایی دختر و پسر که باید تا مردهک می رفتند.
  آمدنی سر سه راهی کوشکمور سه تا بچه مدرسه ای دیدیم که کنار جاده روی خاک ها نشسته اند. پرسیدم، چرا اینجا نشسته اید؟. گفتند: منتظریم ماشین بیاید تا برویم روستا. گفتم: بپرید بالا. حسابی خوشحال شدند. رفتیم تا سر روستای تیغ سیاه. یکی‌شان زد به شیشه. نگه داشتیم گفت: می خواهم بروم روستای آغین. یک ساعت باید پیاده می رفت تا به آغین برسد. دو نفر دیگرشان بچه روستای چهارتخته بودند. بعد از گذشتن از کلی جاده خاکی و پشت سر گذاشن تیغ سیاه پایین و تیغ سیاه بالا، تازه به چهارتخته می‌رسیدی. می گفت: هر هفته باید پیاده بیاییم تا سرجاده و بعد برویم تا سر کوشکمور و دوباره منتظر ماشین بمانیم برای بخش مردهک.
رفتیم و رفتیم تا به کلاس کپری روستای چهارتخته رسیدیم. بچه ها را صدا زدیم بیایند کلاس. دیدم از دور یه بچه عصا زنان می آید. دقت که کردم دیدم نابینا است. خیلی تعجب کردم. علت را پرسیدم. گفتند این یکی فقط نیست بلکه برادر و خواهر و پسر عمویش نابینا هستند. تعجبم دو چندان شد؟ گفتند به دلیل نبود خانه بهداشت در روستا و عدم رعایت مسائل بهداشتی توسط والدین، بچه ها نابینا به دنیا آمده اند (لمات علی هذا اسفا). حالا مدرسه ای هم که مخصوص نابینایان بود فقط در کرمان بود، لذا اینها باید تا کرمان برای تحصیل می رفتند. حالا تصور کنید چهارتخته جاده خاکی و صعب العبور بخش مردهک شهرستان عنبرآباد کجا و کرمان کجا؟ پدر کارگرشان در کرایه ایاب و ذهاب سه بچه نابینایش عزا گرفته بود.
البته این را هم بگویم این اولین و آخرین روستایی نبود که مجهز به کلاس کپری بود بلکه روستاهای تیغ سیاه بالا و بوسه هاک و کلچات و غیره... به این کلاس های مدرن و پیشرفته مجهز بودند. یک کلاس چادری کهنه با زیلوئی کثیف و نصفه (به حدّی که زیلو نصف کلاس را بیشتر نمی پوشاند لذا ناچاراً تعدادی از بچه ها روی خاک می نشستند). تازه باران هم آمده بود و همان زیلوی نصفه و کثیف را هم خیس کرده بود و بچه ها ناچار بودند روی همان زیلوی نمناک بنشینند و درس عدالت را بخوانند. یک کلاس چادری تنها با یک معلّم برای 17 دانش آموز دختر و پسر اوّل تا پنجم ابتدائی که قرار بود با خرده گچ های ریز و کوچک مشق ایثار و گذشت و عدالت و کرامت را یاد بگیرند. وقتی گچ های ریز و کوچک را در کنار تخته سیاه رنگ و رو رفته کلاس کلچات دیدم یاد آن حدیث شریف حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) افتادم که در نامه ‏اى به كارگزاران خويش می فرمایند:
 أَدِقُّوا أَقْلَامَكُمْ وَ قَارِبُوا بَيْنَ سُطُورِكُمْ وَ احْذِفُوا عَنِّي فُضُولَكُمْ وَ اقْصِدُوا قَصْدَ الْمَعَانِي وَ إِيَّاكُمْ وَ الْإِكْثَارَ فَإِنَّ أَمْوَالَ الْمُسْلِمِينَ لَا تَحْتَمِلُ الْإِضْرَار
قلم هاى خود را نازك بتراشيد، و فاصله‏ هاى ميان سطرها را كمتر كنيد، و چيز زيادى ننويسيد، و فقط مقصود را رسانده و لب مطلب را بگویید و از پرنويسى خوددارى كنيد، زيرا اموال مسلمانان (به همین میزان) تحمّل ضرر و زیان را ندارد الخصال، ج‏1، ص: 310
بازم دست مریزاد به همّت مسئولین آموزش و پرورش. چرا که روستاهایی بودند که حتی این کلاس کپری را هم نداشتند مثل روستای سنته و ...جالب‌تر این بود که یک معلم بود و دو کلاس در دو روستا. آقا معلّم باید هر روزه این جاده صعب العبور را طی می کرد. نبود وسیله نقلیه مناسب را به این مشکل اضافه بفرمایید. روستای بوسه هاک کجا و روستای کلچات کجا! جالب‌تر اینکه معلم این دو روستا بعلت تحصیل در دانشگاه چهارشنبه ها و پنجشنبه ها هم حضور نداشت (البته بر پنجشنبه ها حرجی نبود که وزیر محترم آموزش و پرورش برای رشد علمی مضاعف دانش آموزان پنجشنبه ها را تعطیل کرده بود.) دلم بیشتر از آنکه برای دانش آموزان این روستا بسوزد برای دانش آموزان سنته می سوخت که اینهمه راه صعب العبور (یک ساعت پیاده روی) را باید در دل زمستان طی می کردند تا به کلاس کپری بوسه هاک برسند. جاده صعب العبور و پای پیاده و هوای سرد و بچه کوچک و دست و پای یخ زده و نبود حتّی یک بخاری نفتی و نشستن بر روی خاک و شکم گرسنه و یک معلّم برای 17 نفر آنهم در 5 سال تحصیلی متفاوت و برگشت با پای پیاده و کیف سنگین ؟؟؟!!!
چگونه می شود رقابت علمی این دانش آموزان با افرادی که در اوج امکانات تحصیلی و آموزشی هستند عادلانه باشد؟ آیا می دانید منصبی را که شما غصب کردید به چه قیمتی نصیبتان شده است؟ آری به قیمت لگد مال کردن و له کردن حق مسلّم برادران و خواهران من! آری شما همه فرعونید، مصرهایتان کوچک است. البته از حضراتی که تفسیر راهنما می نویسند و با سیاست های تعدیل اقتصادی خود دل آقایمان را خون می کنند خواهانیم که در خطبه های نماز جمعه خود ، مارا در تفسیر این حدیث شریف حضرت اميرالمومنين(عليه السلام) یاری فرمایند:
 فَاِنَّ لِلاَقصي مِنهُم مِثلَ الَّذي لِلاَدني
برای دورترین نقطۀ حکومت اسلامی، همانند نزدیک ترین آنان سهم و حقوقی مساوی وجود دارد.  نهج البلاغه نامۀ 53
البته از چنین کلاسی و چنین امکاناتی و چنان معلمی بیش از اینهم انتظار نمی رفت و جای ایراد نبود که چرا دانش آموزان مقطع چهارم ابتدایی نماز صبح را سه رکعت، نماز ظهر را چهار رکعت، نماز عصر را پنج رکعت، نماز مغرب را شش رکعت و نماز عشاء را هفت رکعت می دانستند. شاید از اینها که بچه بودند خیلی انتظار نمی رفت ولی قصه آنگاه دردناک تر می شد که حتی بزرگسالان هم تیمم کردن را بلد نبودند تا چه رسد به وضو و غسل و نماز و روزه. صحبت دیگر چیزهایی مثل نماز آیات و نماز میت را که اصلاً نکنید. میتشان را غسل می دادند البته بدون سدر و کافور (اگه بخواهم دقیق تر بگم اینکه برگ سدر را از درخت سدر کنده در آب می ریختند و همان را روی میّت می ریختند. ) و میّتشان را خاک می کردند امّا بدون حنوط !!!
گفتم تیمم کن گفت ما تیمم محلی می کنیم، دستش را زد به خاک و شروع کرد به وضو گرفتن اما نه با آب بلکه با خاک. گفتم وضو بگیر بلد نبود. به دیگری گفتم، گفت ما وضوی محلی می گیریم اول دستش را شست بعد صورتش را. گفتم غسل انجام بده. باز هم جواب همان بود. ظاهراً جوابها از قبل لو رفته بود. همه جوابها یکی بود، «بلد نیستیم». گفتم: نماز بخوان باز هم همان جواب های قبلی. اما یکی مرادنگی کرد و گفت آقا ما جای نماز زیارت می کنیم با تعجب گفتم زیارت؟ بله؛ اوج معرکه اینجا بود زیارتگاه حضرت مشکل گشا، زیارتگاه سه پیامبران، قدمگاه امیرالمومنین(علیه السّلام ) و ...
می گفتند به جای نماز گاهی می آییم زیارتگاه و زیارت می کنیم زیارتگاه که چه عرض کنم بتکده بود آنهم در قرن 21. سنگ چیده بودند به صورت مربع، وسطش هم سنگ ریخته بودند. باید کفشت را بیرون می آوردی با احترام سنگ ورودی را می بوسیدی بعد باید سه دور، دور سنگ هایی که در وسط چیده شده بود می گشتی بعد سنگ های وسط را بوسه می زدی بعد مقداری از خاک زیرسنگ برمی داشتی و می خوردی بعد جارو برمی داشتی و قدمگاه را جارو می زدی و با تمام احترام عقب عقب بیرون می رفتی (البته نحوۀ زیارت در قدمگاه مختلف، کمی با هم متفاوت بود.)
وقتی با جواناشون صحبت می کردیم که چرا؟ این حرام است، بدعت است. می گفتند: ما که به امام رضا (علیه السلام) و سایر ائمه (علیهم السلام) دسترسی نداریم به همین طریق زیارت می کنیم و سلام می دهیم.
البته این کرامات خیلی هم جای تعجب نداشت چرا که بعد از گذشت 33 سال از انقلاب تا به حال حتی یک روحانی پایش را به آن روستا نگذاشته بود. نمی دانم ما طلبه ها و روحانیون روز قیامت جواب خدا را چه می خواهیم بدهیم؟ اگر از ما بپرسند چرا در قم ماندی و بعد از تحصیلاتت به میان تشنگان علم و معرفت نرفتی چه می خواهیم بگوییم؟ اگر از ما بپرسند تو که نان امام زمان (علیه السّلام) را خوردی چه کردی برای حجه بن الحسن (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) چه می خواهیم بگوییم؟ قرآن می فرماید وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ (122 توبه) نه وَ لِيُنْذِرُوا قُمَهُمْ.
صبح ساعت شش و نیم از عنبرآباد حرکت کردیم. ساعت 10 بود که تازه رسیدیم سنته. شب در سنته ماندیم البته ناگفته نماند که خوابیدن در بین کپرنشنان و کشیدن درد و رنج آن را با تمام وجود بر خوابیدن در سوئیت های فرمانداری با امکانات تمام ترجیح می دادم. من نمی توانستم عملاً مشکلشان را حل کنم اما می توانستم با خوابیدن ولو یک شبه در بین آنان همدردی کنم و کمی از گله مندی و ناله آنان بکاهم آن شب آنقدر کپرنشینان خوشحال شده بودند که چه بسا اگر ما ده ها هزار تومان هم به آنان می دادیم آنقدر خوشحال نمی شدند. من آن شب فهمیدیم که محرومین و بیغوله نشینان از ما و مسئولین تکلیف مالایطاق نمی خواهند. بیش از توان مسئولین انتظار ندارند. آنها فقط می خواهند مسئولین درد آنها را بچشند و مردمی باشند. اگر نمی توانند کمک کنند، در ماشینهای آنچنانی ننشینند و کاخ های آنچنانی نخرند و دائماً دکوراسیون عوض نکنند. کپرنشینان انتظار دارند که بخشدار و فرماندار و نماینده اش حداقل در طی کل دوره مسئولیتشان برای یک شب هم که شده بیایند و در بین کپرنشینان بخوابند. فقط یک شب بیایند بخوابند تا برق رفتن یک شب در میان را تجربه کنند تا سوز سرما تا به صبح را بچشند؛ تا دستشویی رفتن در بیابان در تاریکی شب در بین هزاران مار و عقرب و جانوران گزنده را تجربه کنند؛ تا حمام رفتن در شب تاریک و سرد زمستانی را در بیابان تجربه کنند؛ تا در کنار دلستر و نوشابه و شربت، کمی هم آب آلوده بیاشامند؛ تا برای یکبار هم که شده جاده صعب العبور را تجربه کنند. آری ما آن شب را در کنار کپرنشینان به صبح رساندیم شب خیلی خوب بود بعد نماز مردم آمدند در کپر و کلاس احکام عملی را شروع کردیم هر کسی از یک چیز می پرسید از تیمم و وضو وغسل گرفته تا نماز و روزه و شکار و...
می گفتند یک شب برق داریم. سه چهار شب نداریم. نفت که نداشتند. برق هم که نبود. کپر سرد شده بود. موقع خواب یک تشک زیر و سه پتو رویمان انداختیم. ولی هوا خیلی سرد بود. خواستیم برویم دستشویی یک راهنما همراهمان آمد هر چه رفتیم نرسیدیم گفتم پس دستشویی کجاست؟ گفت همین جا. گفتم همین جا؟!! گفت بله همه چیز را انتظار داشتم غیر از این که بخواهم در بیابان برویم دستشویی. حتی خبری از دستشویی کپری هم نبود. گفتم: آخه چطوری؟ در آن روستا فقط یک دستشویی کپری نصف دیواره و سر باز بود که با ما بیش از 1000 متر فاصله داشت ناچار سوار ماشین شدیم و رفتیم دستشویی. شب به خیر گذشت.
وقت نماز صبح شده بود. دیگر خبری از ماشین نبود. بی بروبرگرد باید می رفتیم بیابان. رفتیم، اما نصف شب در تاریکی محض، در سرمای شدید بیابان، دور از کپرها، و  نبود آب لوله کشی. حالا اینها همه به کنار، ترس از مار و عقرب و موجودات خزنده آدم را نصف جان می کرد. بالاخره برای اوّلین بار (بهمن 90) با هر مصیبتی که بود رفتیم دستشویی بیابانی. آمدم کنار کپر و شروع کردم به اذان گفتن. ظاهراً اوّلین باری بود که در طول تاریخ کسی آنجا آنهم برای نماز صبح اذان می گفت. من آن شب با تمام وجود درک کردم که که چرا تا به حال یک مبلّغ به آن روستا نیامده است. واقعاً فقط نیروی آموزش دیده نظامی می توانست در آنجا دوام بیاورد. فقط کماندو. البته این را هم بگویم که با همّت بچه های گروه سفیر برای اولین بار 20 مبلّغ بلکه 20 کماندو در محرم امسال (1390) جهت امر مقدس تبلیغ به بعضی از روستاهای بخش جبل بارز جنوبی اعزام شدند.
در نهایت گزارش خود را با جمله ای از مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) متبرک نموده و به پایان می بریم و از همه مبلّغین و خیرین بزرگوار خواهانیم ما را در اردوی جهادی نوروز 91 یاری فرمایند.
حضرت آقا می فرمایند:
«عدالت خواهی باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شود مردم باید رفتار مسوولان، دولتمردان، برگزیدگان و کسانی را که در جامعه اثر گذار هستند زیر نظر داشته باشند. خطاست اگر خیال کنیم که ما مسئولیّت را به دست کسانی سپرده ایم و آنها مسئولند، ما برویم مشغول کار و زندگی خودمان باشیم. نخیر؛ اگر اینطور شد، اگرغفلت واقع شد حوادث غلبه خواهد کرد.»  کتاب قاموس عدالت ص 502
   محمّد رضا فراهانی
گروه جهادی تبلغی فدائیان عدالت
جبهۀ فرهنگی - جهادی محمّد رسول الله(صل الله علیه و آله و سلّم)

محمد رضا فراهانی 09108051182
mrf1357r@yahoo.com
گروه جهادی تبلغی فدائیان عدالت

نجات محرومين از محروميت ها

هميشه، مردم در چشم امام، «اصل» بودند.
در منطق و در خط حكومتى امام امت، محرومان و مستضعفان محور تصميم‌گيري ها محسوب مى‌شدند
و همه‌ فعاليت هاى اقتصادى و امثال آن، بر محور نجات محرومين از محروميت ها بود.

بيانات مقام معظم رهبرى در مراسم سالگرد ارتحال حضرت‏ امام(ره) 1371/03/14

برنامه جهادی نوروز 91 گروه جهادی شهید رجایی اعلام شد

برنامه حرکت جهادی نوروز 91 گروه جهادی شهید رجایی به شرح زیر اعلام شد:

        حرکت از تهران: 5شنبه ــ 25 اسفندماه  1390

        بازگشت به تهران: دوشنبه ــ 7 فروردین ماه 1391

        منطقه هدف: استان هرمزگان ـ مرز شهرستان های میناب و بشاگرد ـ 14 روستا

        عرصه های فعالیت: فرهنگی ـ آموزشی ـ عمرانی ـ پزشکی

        جهادگران: برادر و خواهر (در مجموع بین 60 تا 75 نفر)

        پروژه عمرانی: ساخت سکوی (پی) مدرسه راهنمایی در روستای دهیج (با زیربنای 1000 متر مربع) ـ همکاری در ساخت مسجد روستای درگوئن ـ ساخت سرویس بهداشتی