loading...
افلاکیان
شیخ حسن بازدید : 62 یکشنبه 25 اسفند 1392 نظرات (0)

ستاره‌های پشمالو/ بنقل از گروه جهادی معراج...

سلام بر هنرمندان و هنر دوستان

بنده به عنوان سازنده و مدیر گروه موسیقی «ستاره‌های پشمالو»

امروز تصمیم دارم که آلبوم منتشر نشده «نغمه‌های شروع» را برای تمامی عزیزان

به صورت آنلاین عرضه کنم

این آلبوم به کمک هنرمندانی ساخته شده که خود را وقف هنر کرده اند

به امید روزی که هنر و هنرمند ارزش واقعی خود را بدست آورد

 عمله دسته دسته

با صدای مری نشاط ، تنظیم از سهیل بدن ، با همکاری : امید عمله ، محسن بی حنجره و قاضی حسن

دانلود (816 کیلو بایت)

شیخ حسن بازدید : 78 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

همین اول کار بگم که : کپی از این مطلب بدون ذکر منبع حـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرامه....

سروده : حسن سراوانی

.

.

آی گلِ ناز و کوچک                           بله

به نام خدا شروع کنیم                       بسم الله بسم الله

آی بچه نماز خون                             بله

نماز صبحو خوندی                           بله

نماز عصرو خوندی                           بله

نماز مغربو چی                               بله

نماز عشاتو خوندی                         بله

بگو بمن عمو جون                          چیو چیو چیو چیو

نماز صبح چند رکعته                       2رکعته 2رکعته

نماز ظهر چند رکعته                        4 رکعته 4رکعته

نماز عصر چند رکعته                       4رکعته 4 رکعته

نماز مغربو بگو                               3رکعته 3رکعته

نماز عشا چند رکعته                      4رکعته 4رکعته

 

شیخ حسن بازدید : 47 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

 

شعر جهادی....

 

توفیق خدمت 


دمي رفتم به اردوي جهادي/همان اردو كه ربّم هديه دادي

بديدم مردمي را غرق همّت/ولي با ضعفهاي اعتقادي

خداوندا، خدايا اين چه سرّ است/چرا اين بنده را اينجا نهادي

كه من خود مشكلاتي ژرف دارم/نه مثل مشكلات اقتصادي

درون نفسيات خويش ماندم/همين نفس ضعيف و نفس عادي

چه سودايي در اين سر بود و اين دل/ كه اين بي عرضه را توفيق دادي

ندا آمد ز سمت آسمانها/ كه اي عبدٌ من الخيل العبادي

تو را من بي نهايت دوست دارم/ از اين رو آمدي اردو جهادي

اگر همت كني در كار خويش و/بجنگي با فساد و بي سوادي

خدايت ميكند از غم رها و/ وجودت را سراسر غرق شادي

شیخ حسن بازدید : 35 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)
آيا تا به حال به اين فكر كرده ايد كه اگر استادان شعر و ادب پارسي به اردوي جهادي مي آمدند در وصف آن چه مي سرودند. ما فكر كرده ايم و البته جست و جويي هم داشته ايم و متوجه شده ايم كه گويا فقط مولوي به جهادي رفته و رضايت خود را اين گونه ابراز داشته است: 

 


 

آيا تا به حال به اين فكر كرده ايد كه اگر استادان شعر و ادب پارسي به اردوي جهادي مي آمدند در وصف آن چه مي سرودند. ما فكر كرده ايم و البته جست و جويي هم داشته ايم و متوجه شده ايم كه گويا فقط مولوي به جهادي رفته و رضايت خود را اين گونه ابراز داشته است:

اي خنك آن كو جهادي ميكند بر بدن زجري و دادي ميكند

تا ز رنج آن جهاني وا رهد بر خود اين رنج عبادت مينهد

در مورد ساير اساتيد هم چون مستقيم لفظ جهادي را نيافتيم بر آن شديم يك اردوي مجازي جهادي با آنها برويم تا خود حدس بزنيم در مورد اردوي جهادي چه فرموده اند.

حافظ شيرازي كه در طول اردو لحظه اي از خدا غافل نمي شد جمله اي را در دل اردو سرود:

سبت سلمي بصدغيها فوادي و روحي كل يوم لي ينادي

نگارا بر من بي دل ببخشاي كه من با بچه ها رفتم جهادي

اما بابا طاهر عريان بعد از اين كه لباس جهادي را پوشيد و از عرياني درآمد گفت:

يكي چنگال يكي چاقو پسندد يكي فندق يكي گردو پسندد

بگويم من پسندم بي كلامي هر آنچه مسول اردو پسندد

احسنت به ولايت پذيري فوق العاده بابا طاهر.

استاد شهريار هم به دليل اينكه در منطقه خودشان روستاهاي آنچنان محرومي نيست با ما به اردوي جهادي آمده بودند. اين دو بيت را يواشكي از دفترش درآوردم. چون دوست نداشت بخشي از خاطراتش را بخوانم.

حيدر بابا دانشجولار جهاددا من گلميشم سن گاليپسان لاپ پاتّا

پشتيبانيدا خيدمت ايلييرم اوشاخلارا پيشيريرام ييميتّا 

يعني:

حيدر بابا دانشجوها به اردوي جهادي رفته اند/من با آنها آمده ام و تو مانده اي پس از حسودي بترك/من در پشتيباني خدمت ميكنم/و براي بچه ها نيمروي تخم مرغ درست ميكنم.

اما داستان حكيم ابوالقاسم فردوسي داستان جالبي است كه به خاطر اين كه در منطقه ي سيستان روستاها خيلي محرومند و كار جهادي سخت است با ما به اردو آمده بود و در بخش عمراني فعاليت ميكرد.

بسي رنج بردم در اين چند روز كه گويي درآورده ام چند قوز

نميرم از اين پس كه من مرده ام به اردو نيايم شكر خورده ام

بيفكندم از سنگ يك مدرسه جهادي نيايم ديگه اين بسه

فكر نميكنم حكيم فردوسي با اين طرز تفكرات بتواند يك اردوي ديگر هم برود. اما حداقل مثل بچه هاي عمراني بعضي اردوها تنبلي نكرد و ما شاهد بوديم كه واقعا مدرسه مذكور را ساختند.

از برادر سهراب سپهري هم به عنوان مربي آموزشي استفاده كرديم. متن زير ازديالوگهاي او هنگام آموزش احكام به كودكان روستايي يادداشت شده است:

من وضو از تپش پنجره ها ميگيرم / من نمازم را وقتي ميخوانم كه اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته ي سرو / در نمازم جريان دارد طيف جريان دارد موج / دشت سجاده ي من / گاه گاهي قفسي ميسازم از رنگ ميفروشم به شما .....

استاد نيما يوشيج هم طبيعت را رها كرده بود تا حداقل در اردويي شركت كند كه پر از درخت و داروگ و هزار جور جك و جانور نباشد.

تو را من گوش فرمانم / همان وقتي كه ميگويي بيا اينجا / برو آنجا / همان وقتي كه مردي ميسپارد جان / آي داروگها كه در بركه ي روستا نشسته ايد / كي ميرسد باران ...

متاسفانه استاد كمي گرما زده شده اند. كاش كه در همان مناطق شمالي كشور به اردو مي رفتند. كاش اصلا به اين اردوي مجازي جهادي نمي آمديم.آهاي بچه ها !سريع جمع كنيد برگرديم.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 29
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 291
  • بازدید کلی : 9,150
  • کدهای اختصاصی

    کتابخانه رایگان

    پرونده ویژه

    ذکر روزهای هفته

    مدرسه کالک

    مدرسه کالک

    مدرسه کالک